شب فراق تو جانا مرا به جان آورد
چه عادتست که عشق تو در جهان آورد
که کام دل ز لب لعل خویشتن ندهد
دلم ز جور تو ای جان از آن فغان آورد
فراق روی تو را خود چگونه شرح دهم
سرشک دیده ی ما را چو ناودان آورد
بریده باد زبانش که نام نیک تو را
به عمر خویش به بد گفت و در زبان آورد
حرارتیست چنان آفتاب روی تو را
که آب دیده ز چشم دلم روان آورد
نسیم عنبر سارا دمید صبحدمی
مگر صبا ز سر زلف دوستان آورد
شکست رونق گل در چمن از آن ساعت
که دلبرم رخ زیبا به گلستان آورد
نشست سرو سهی بر بساط خاک از شرم
از آن که قامت رعنا به بوستان آورد
بر آستان که ندارم ز آستان محروم
جهان چو روی محبّت بر آستان آورد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر دربارهی عمیقترین احساسات عشق و فراق است. شاعر از سختی و درد فراق معشوق سخن میگوید و بیان میکند که عشق او چقدر طاقتفرساست. او از گدازش دل به خاطر دوری معشوق و تأثیرات فراق بر زندگیاش مینالد. در اشعار، عشق به عنوان نوری تابناک و آبی معصوم معرفی میشود که غم و درد ناشی از فقدانش، شاعر را به زاری وادار کرده است. شاعر همچنین به زیباییهای طبیعت و تأثیر آنها در زندگیاش اشاره میکند و بر این نکته تأکید میکند که عشق و زیبایی معشوق هر چیزی را تحت تأثیر قرار میدهد. به طور کلی، این شعر حس عمیق و ناامیدی ناشی از فراق معشوق را بیان میکند.
هوش مصنوعی: شبی که دوری تو برایم بسیار سخت و جانفرسا بود، نمیدانم چرا عشق تو اینگونه در زندگیام نمایان شده است.
هوش مصنوعی: دل من از بیمحبتی تو به شدت مینالد، چون به آرزویم، که لبهای خوشرنگ تو باشد، دسترسی ندارم.
هوش مصنوعی: دوری و جدایی از روی تو را چطور میتوانم بیان کنم، وقتی که اشکهای چشمان ما مانند بارانی از ناودان ریخته میشوند.
هوش مصنوعی: زبانش از گفتن بدی درباره تو بریده باد، چرا که به عمرش نام نیک تو را به زبان آورد و به زشتی سخن گفت.
هوش مصنوعی: این جمله به زیبایی تأثیر صدای دلنشین و جذابیت چهره تو را توصیف میکند. به طوری که احساسات عمیق و عشق زیادی را در دل به وجود میآورد و این احساسات به قدری قوی هستند که اشکهای چشمم به خاطر آن سرازیر میشود.
هوش مصنوعی: نسیم خوشبو و دلپذیری در صبحگاه وزیدن گرفت، آیا این نسیم گیسوان دوستان را به همراه آورد؟
هوش مصنوعی: رونق و زیبایی گلها در چمن از زمانی کم شد که محبوبم چهره زیبایش را به گلستان آورد.
هوش مصنوعی: سرو بلند و زیبا بر زمین نشسته است، به خاطر شرمی که از زیبایی قامت دلنشین درختان باغ دارد.
هوش مصنوعی: من که بر درگاه محبت تو نمیتوانم وارد شوم، از تمام دنیا نیز بینیازم. وقتی محبت به درگاه تو میرسد، هیچ چیز دیگر به نظر نمیرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زهی بزرگ عطائی که در مضیق نیاز
امل پناه بدان دست درفشان آورد
ز بیم جود تو کان خاک در دهان افکند
ز یاد دست تو بحر آب در دهان آورد
فراق روی تو ما را بروی آن آورد
که در چمن بسر لاله مهرگان آورد
بچین زلف تو چشمم زطراه دریابار
ببوی سود سفر کرد و بس زیان آورد
غم تو کرد جهان را چو چشمۀ سوزن
[...]
صبا ز زلف تو بویی به عاشقان آورد
نسیم آن به تن رفته باز جان آورد
هزار جان سزد از مژده، گربه باد دهند
که نزد دلشدگان بوی دلستان آورد
خبر ز چین سر زلف مشکبوی تو داد
[...]
دمید باد دلاویز و بوی جان آورد
نوید کوکبهٔ گل به گلستان آورد
رسید موسم نوروز و یمن مقدم او
به سوی هر دلی از خرمی نشان آورد
شکوفه باز بخندید و لطف خندهٔ او
[...]
صبا ز زلف تو بویی به عاشقان آورد
نسیم آن به تن رفته باز جان آورد
هزار جان سزد از مژده گر به باد دهند
که نزد دلشدگان بوی دلستان آورد
خبر ز چین سر زلف مشکبوی تو داد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.