درون دیده نشستی و دل شدت ماوا
نظر چرا نکنی دلبرا ز مهر به ما
تو جانی و تن رنجور من چنین مهجور
ز روی لطف نگارا مشو ز تن تو جدا
نظر به جانب درماندگان هجران کن
که نیست غیر وصال توشان ز هیچ دوا
پری رخا به چه از چشم ما شدی پنهان
به رغم دشمنم ای دوست روبه من بنما
وفا اگرچه نبودست در جهان هرگز
ولی ز اهل جهان هم برفت مهر و وفا
به جز وفا که نمودم بگو گناهم چیست
چرا دلم بشکستی ستمگرا به جفا
اگرچه ترک خطایی خطا کند بسیار
خدای را که بگردان عنان ز راه خطا
منم فقیر و حقیر و تو پادشاه جهان
ز دست من چه برآید بگو به غیر دعا
مرا چو بار نباشد به حضرتت چه کنم
پیام من که رساند مگر نسیم صبا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به جمله خواهم یک ماهه بوسه از تو، بتا
به کیچ کیچ نخواهم که فام من توزی
دل مرا عجب آید همی ز کار هوا
که مشکبوی سلب شد ز مشکبوی صبا
ز رنگ و بوی همی دانم و ندانم از آنک
چنین هوا ز صبا گشت یا صبا ز هوا
درخت اگر عَلَم پرنیان گشاد رواست
[...]
بتی بروی چو لاله شکفته بر دیبا
تنم اسیر بلا کرد و دل اسیر هوا
دلم بصحبت او همچو پشت او شده راست
تنم ز فرقت او همچو زلف اوست دو تا
بدست دارد تیر و بغمزه دارد تیر
[...]
شب آمد و غم من گشت یک دو تا فردا
چگونه ده صد خواهد شد این عنا و بلا
چرا خورم غم فردا وزآن چه اندیشم
که نیست یک شب جان مرا امید بقا
چو شمع زارم و سوزان و هر شبی گویم
[...]
ایا ستارهٔ خوبان خَلُّخ و یغما
به دلبری دل ما را همی زنی یغما
چو تو نگار دل افروز نیست در خَلُّخ
چو تو سوار سرافراز نیست در یغما
غنوده همچو دل تنگ ماست دیدهٔ تو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.