گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جهان ملک خاتون

درون دیده نشستی و دل شدت ماوا

نظر چرا نکنی دلبرا ز مهر به ما

تو جانی و تن رنجور من چنین مهجور

ز روی لطف نگارا مشو ز تن تو جدا

نظر به جانب درماندگان هجران کن

که نیست غیر وصال توشان ز هیچ دوا

پری رخا به چه از چشم ما شدی پنهان

به رغم دشمنم ای دوست روبه من بنما

وفا اگرچه نبودست در جهان هرگز

ولی ز اهل جهان هم برفت مهر و وفا

به جز وفا که نمودم بگو گناهم چیست

چرا دلم بشکستی ستمگرا به جفا

اگرچه ترک خطایی خطا کند بسیار

خدای را که بگردان عنان ز راه خطا

منم فقیر و حقیر و تو پادشاه جهان

ز دست من چه برآید بگو به غیر دعا

مرا چو بار نباشد به حضرتت چه کنم

پیام من که رساند مگر نسیم صبا