گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جهان ملک خاتون

ای دوست بگو که چیست رایت

تا کی بکشم جفا برایت

بر خون منت گرت مرادست

سر چون بکشم ز حکم و رایت

هر چند جفا کنی تو بر ما

بیرون نکنم ز دل وفایت

بر ما بگذر چو سرو جانا

در دیده کشیم خاک پایت

از جان و دل اشتیاق باری

داریم به دوست بی نهایت

بر جوی دو چشم ما فرود آی

تا در دل و جان کنیم جایت

سلطان جهان تویی به تحقیق

می پرس ز حالت گدایت

 
 
 
جمال‌الدین عبدالرزاق

ای آرزوی قدر لقایت

وی قبله آسمان سرایت

در عالم نطق، هیچ ناطق

نا گفته سزای تو ثنایت

هر جای که خواجه ای، غلامت

[...]

سلمان ساوجی

ای خوانده حبیب خود خدایت

ملک و ملک و فلک برایت

اول علمی کز آفرینش

افراشت نبود جز ولایت

ای هفت فلک به رسم در خواست

[...]

شاه نعمت‌الله ولی

دل حاضر دار با خدایت

تا فیض بیابی از عنایت

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه