دل دیوانه ی من در غم تو شیداییست
دیده در کوی خیال تو جهان پیماییست
دل ربودی و به جان نیز طمع می داری
راستی با تو چه گوییم که خوش یغماییست
دل من در خم گیسوت گرفتار شدست
مگرش با سر و زلف تو دگر سوداییست
لعل دلجوی تو را حلقه به گوشیست مگر
سنبل زلف تو را مشک سیه لالاییست
گر دلت آب روان جوید و جایی روشن
طرف دیده ما جوی که روشن جاییست
خلق گویند که ترک غم آن ترک بگوی
چون کنم ترک چنان ترک که بی همتاییست
گر من افتاده ی بالای تو گشتم غم نیست
هر نشیبی که تو بینی عقبش بالاییست
خون دل ریخت به نوک مژه ام ترک خطا
می کند عربده با من به جهان رسواییست
روضه ی جان جهان خاک سر کوی تو باد
ای که از کوی تو فردوس برین مأواییست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق و دلتنگی عمیق شاعر به معشوق است. شاعر از شیدایی دلش در غم دوری معشوق صحبت میکند و میگوید که دلتنگی و آرزوهایش به خاطر زیبایی و جذابیت معشوق است. او به نیروی کشش و جذابیت معشوق اشاره میکند و بیان میکند که دلش در دام زلف و زیبایی او گرفتار شده است. در ادامه، شاعر میگوید که جویای عشق و روشنایی در نگاه معشوقش است و به مشکلات و دردهای ناشی از این عشق اشاره میکند. نهایتاً، او به قداست و زیبایی کوی معشوق اشاره میکند و آن را به بهشت تشبیه میکند.
هوش مصنوعی: دل بیتاب من در اندوه تو دیوانهوار میرقصد و چشمانم در خیابان خیال تو همچون مسافری در پی دنیایی جدید در حال گشت و گذار است.
هوش مصنوعی: دل را از ما گرفتی و اکنون به جان ما نیز چشم دوختهای. راستش را بخواهی، نمیدانیم با تو چه بگوییم زیرا تو در دزدی دل بسیار ماهری.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر زیباییهای گیسوی تو به شدت درگیر شده است، آیا عاشق دیگری هم در سر و زلف تو وجود دارد؟
هوش مصنوعی: حلقهای که در گوش دوست دلانگیز توست، همچون زینتی است. آیا گیسوی تو چیزی شبیه مشک سیاه است که به آن رایحهای زیبا میدهد؟
هوش مصنوعی: اگر دلت به دنبال آرامش و روشنی است، به سمت ما بیا که جایی روشن و دلپذیر داریم.
هوش مصنوعی: مردم میگویند که باید از غم رهایی یابم، اما نمیدانند چگونه میتوانم از چنین غمی که شگفتانگیز و بینظیر است، جدا شوم.
هوش مصنوعی: اگر من به خاطر تو به سرنگونی دچار شدم، نگران نباش؛ زیرا هر دلشکستگی که تو تجربه میکنی، پس از آن اوج بلندی در پی خواهد داشت.
هوش مصنوعی: عشق و درد در دل من باعث شده تا احساساتم در چشمانم نمایان شود و هر بار که به دلتنگی مینگرم، فریادهای دلشکستهام فاش میشود. در این دنیا، رسوایی و غمبارهای وجود دارد که ما را احاطه کرده است.
هوش مصنوعی: محل زندگی و آرامش جان و دل من، خاک درب خانه توست، ای کسی که به خاطر تو، بهشت برین جایگاه و سکونت مختصری است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خانهٔ دیدهٔ من رهگذر دریائیست
که شب و روز در او هندوی مردم زائیست
روی ما آب روان و گل زردی دارد
به تفرج گذر ای دوست که خوش مأوائیست
به چه رو ماه به روی تو برابر گردد و نیست
[...]
ماهرویا مه رویت چه جهانآراییست
در چمن قامت سرو تو چه بیهمتاییست
هوس زلف سیاه تو همیپخت دلم
عقل گفتا بپز این دیگ که خوش سوداییست
در غم حسرت دیدار تو ای جان و جهان
[...]
هرکجا در دو جهان عاشق روشن راییست
در سودای دلش از غم او سوداییست
عقل گوید که: برو،شیوه عشاق مورز
این سخن گرنه چنین است، ولی هم راییست
هرکه او نفس بد اندیشه خود را فرسود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.