این جهانِ بیوفا با کس نکردهست او وفا
درد از او بسیار باشد زو نمیآید دوا
هر درختی کاو کشد سر بر فلک از بار و برگ
هم بریزاند به قهرش عاقبت باد فنا
گر صدف پنهان شد اندر بحر بیپایان، چه غم!؟
گوهر ذات شریفت را همیخواهم بقا
گوهری شهوار از دریای لطف آمد برفت
کاندر این عالم نمیداند کسی او را بها
یارب آن درّ معانی را ز لطفِ بیدریغ
در میانِ دُرج اقبالش نگه دارد خدا
شکر معبودی ز جان گویم که بنّای ازل
گلشن اقبال عمرت را کنون کرده بنا
روز هیجا در نبردت رستم و اسفندیار
گَردِ نعل مرکبت کردند باری توتیا
جز دعای دولتت ورد زبانم هیچ نیست
آخر از دست فقیران خود چه خیزد جز دعا
بعد از این تصدیع و گستاخی که کردم در جهان
من دعای دولتت گویم بجز مدح و ثنا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر ناظر بر ناپایداری و بیوفایی دنیا و احساس ناامیدی در برابر مشکلات و دردهای ناشی از آن است. شاعر به بیوفایی جهان اشاره میکند که هیچ کس را وفا نمیکند و درختانی که به آسمان سر بلند کردهاند، در نهایت با طوفان فنا سرنگون میشوند. او به گوهری از ذات خوب و باارزش اشاره میکند که در عمق دریا پنهان است و آرزوی بقا و حفاظت آن را دارد. همچنین شاعر از پروردگار تقاضا میکند که در اقبال خود او را حفظ کند. در پایان، او به دعا به عنوان تنها چیزی که از دست فقیران برمیآید، تأکید میکند و هر گونه ستایش و ثنایی را به دعای دولت نامبرده اختصاص میدهد.
هوش مصنوعی: این دنیا به هیچکس وفادار نیست و کسی را در اینجا وفادار نداشته است. دردهای حاصل از این بیوفایی بسیارند و از آن، درمانی به دست نمیآید.
هوش مصنوعی: هر درختی که به آسمان سر بلند کند، در نهایت با وزش باد فنا، بار و برگهایش را از دست خواهد داد.
هوش مصنوعی: اگر صدف در دریاهای بیکران پنهان شود، چه اهمیتی دارد؟ من تنها در پی آن هستم که گوهر وجود تو همیشه بماند.
هوش مصنوعی: یک مروارید گرانبها از دریاى لطف و رحمت نازل شد و سپس ناپدید گردید؛ چرا که در این دنیا هیچ کس ارزش و اهمیت آن را نمىداند.
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ، ای کاش آن گنجینههای پُرمعنا را با لطف بیپایانت در دستان خوشبختی او حفظ کنی.
هوش مصنوعی: من از جان خود شکرگزار خدایی هستم که سازندهٔ آغازین این زندگی، اکنون زندگی تو را به شکلی زیبا و خوشبختانه ساخته است.
هوش مصنوعی: در روز نبرد رستم و اسفندیار، گرد و غبار حاصل از نعل اسب تو باعث شد که تو همچون تودهای غبار باقی بمانی.
هوش مصنوعی: تنها دعای خیر و موفقیت توست که همواره بر لبانم جاری است. در نهایت، از دست فقرای چون من چه چیزی جز دعا برنمیآید؟
هوش مصنوعی: پس از این که من در دنیا جسارت و بیادبی کردهام، فقط دعای موفقیت تو را میکنم و جز ستایش و تمجید خبری نخواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
عسکری شکر بود تو گو بیا می شکرم
ای نموده ترش روی ار جا بد این شوخی ترا
از که آمختی نهادن شعرهائی شوخ چم
گر برستی شاعران هرگز نبودی آشنا
کشه بربندی گرفتی در گدائی سرسری
[...]
پادشا بر کامهای دل که باشد؟ پارسا
پارسا شو تا شوی بر هر مرادی پادشا
پارسا شو تا بباشی پادشا بر آرزو
کآرزو هرگز نباشد پادشا بر پارسا
پادشا گشت آرزو بر تو ز بیباکی تو
[...]
تا دل من در هوای نیکوان گشت آشنا
در سرشک دیده ام کرد این دل خونین شنا
تا مرا بیند بلا با کس نبدد دوستی
تا مرا بیند هوی با کس نگردد آشنا
من بدی را نیک تر جویم که مرد مرا بدی
[...]
شاعران بینوا خوانند شعر با نوا
وز نوای شعرشان افزون نمی گردد نوا
طوطیانه گفت و نتوانند جز آموخته
عندلیبم من که هر ساعت دگر سازم نوا
اندران معنی که گوید بدهم انصاف سخن
[...]
ای جهانداری که هستی پادشاهی را سزا
در جهانداری نباشد چون تو هرگز پادشا
از بشارتهای دولت وز اشارتهای بخت
شاه پیروز اختری و خسرو فرمانروا
پادشاهی یافته است از نام تو عز و شرف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.