یکباره عهد یار فراموش کردهای
دست مراد با که در آغوش کردهای
گفتی حدیث خصم نگیری به گوش و من
دیدم به چشم خویش که در گوش کردهای
ای دل اگر ز دست برفتی غریب نیست
کز آتش فراق تو بس جوش کردهای
لب را ز یاد آنکه شب و روز و ماه و سال
یادت کند رواست که خاموش کردهای
حیف آیدم ز جان تو ای جان نازنین
کاین جرعههای درد چرا نوش کردهای
جان جهان که در دو جهان از برای تست
یکباره زین معاینه مدهوش کردهای
امروز باز جور و جفایش نتیجه بود
انواع وعدهها که شب دوش کردهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما را چو عهد خویش فراموش کردهای
گویا حدیث مدعیان گوش کردهای
بر روی زهره خط غلامی کشیدهای
چون تار طره زیب بناگوش کردهای
تا قلب عاشقان شکند لشکر غمت
[...]
با زهر چشم خنده همآغوش کردهای
بادام تلخ را چه شکرپوش کردهای؟
داریم چون قبا سربندت هزار جا
ما را چه ناامید ز آغوش کردهای؟
تا چشم را به هم زدهای، از سپاه ناز
[...]
افسانهٔ وفایی اگر گوش کردهای
یادم کن آنقدرکه فراموش کردهای
لعلتخموش و دلهوسانشایصد سئوال
آبم ز شرم چشمهٔ بیجوش کردهای
خیمازهٔ خیال تسلی کنار نیست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.