گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جهان ملک خاتون

ای دل به درد عشق ندارم دوای تو

تا کی کشم بگو من مسکین جفای تو

تا دیده دید قامت و بالای آن نگار

زان رو همیشه هست به جانم بلای تو

تا هست از جهان رمقی و از جهان رگی

بیرون نمی رود ز سر من هوای تو

غایب مشو ز دیده ی معنی دو دیده ام

دل هست مسکن تو و جانم سرای تو

جانا اگر رضای تو بر خون ماست سهل

از جان توان گذشت مقدّم رضای تو

سلطانی جهان به نظر می نیایدم

زیرا که هست از دل و جان او گدای تو