تا به کی مسکین دلم باشد ز هجرانت حزین
رحم کن بر حال من طاقت ندارم بیش ازین
گفته بودی در وفایت عهد بر جا آورم
نیست گویی در دلت عهدی که کردی پیش ازین
عهد مشکن چون دو زلفت در وفای من بکوش
تا کنم بر جانت ای جان صد هزاران آفرین
از وصالم یک زمان بنواز جانا تا شوم
بر درت از جان غلام کمترین را کمترین
عقل می گوید برو ترک غم عشقش بگوی
چون کنم ترک غمش کاو هست چون نقش نگین
مهر مهرت از دل پر آتش ما چون رود
مهر رویت در دل ما هست چون نقش نگین
با وجود آنکه کردی بس جفا بر جای من
در سر کار تو کردم در جهان دنیا و دین
گرچه برگشتی ز من، من سر نگردانم ز تو
شیوه ی مردان نباشد ای دلارامم چنین
گرچه بگزیدی کسی دیگر به جای من ولی
در جهان جز روی خوبت کی بود ما را گزین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد و غم جدایی عاشقانه خود میگوید. او به محبوبش مینویسد که دیگر نمیتواند فراق او را تاب بیاورد و از او میخواهد بر حالش رحم کند. شاعر به یاد وعدهای که محبوبش داده اشاره میکند و از او میخواهد که به عهد خود وفا کند. او احساس میکند که عشق محبوبش به دلش چون جواهری نادر است و نمیتواند از آن بگذرد. با وجود جفاهایی که از محبوبش دیده، هنوز هم به او وابسته است و نمیتواند به سادگی از او دل بکند. شاعر همچنین بر این نکته تأکید میکند که در دنیا کسی را جز محبوبش انتخاب نمیکند. در کل، شعر سرشار از عواطف و احساسات عمیق عاشقانه است.
هوش مصنوعی: دلم از دوری تو بسیار ناراحت و بیپناه است. رحم کن و به حال من توجه کن، زیرا دیگر نمیتوانم این درد را تحمل کنم.
هوش مصنوعی: گفته بودی که بر وفای خود پایبند هستم، اما به نظر میرسد در دل خود به عهدی که قبلاً بستهای، عمل نمیکنی.
هوش مصنوعی: ای جان، به یاد داشته باش که عهد و پیمانات را نشکن و مانند دو زلف زیبایت در وفا و صداقت تلاش کن تا من هم بر جانت، هزاران بار درود بفرستم.
هوش مصنوعی: فقط برای مدتی کوتاه به من توجه کن، ای محبوب، تا اینکه من هم مانند یک بنده کوچک در درگاه تو قرار بگیرم و عشق و علاقهام را ابراز کنم.
هوش مصنوعی: عقل به من میگوید که از غم عشق او دست بردارم، اما من نمیتوانم این کار را بکنم؛ چرا که او برای من به اندازه نقش نگین precious است.
هوش مصنوعی: محبت تو مانند آتش در دل ما میسوزد و عشق ما به تو همچون نقش و نگین در دل ما قرار دارد.
هوش مصنوعی: با این که تو به من ظلمهای زیادی کردی، من در این دنیا و در امور دین همچنان به تو وفادار ماندم.
هوش مصنوعی: اگرچه از من دور شدهای، من هرگز روی خود را از تو برنمیگردانم. این کار، شیوهی نیکو و درست مردان نیست، ای محبوب من.
هوش مصنوعی: هرچند که تو کسی دیگر را به جای من انتخاب کردهای، اما در کل جهان هیچکس به زیبایی تو برای ما نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فهم کن گر مؤمنی فضل امیرالمؤمنین
فضل حیدر ، شیر یزدان ، مرتضای پاکدین
فضل آن کس کز پیمبر بگذری فاضل تر اوست
فضل آن رکن مسلمانی ، امام المتّقین
فضل زین الاصفیا ، داماد فخر انبیا
[...]
ای برید شاه ایران از کجا رفتی چنین
نامه ها نزد که داری؟ بار کن! بگذار! هین
کی جدا گشتی ز شاه و چندگه بودی براه
چند گون دیدی زمان و چند پیمودی زمین
سست گشتی تو همانا کز ره دور آمدی
[...]
حاسدان بر من حسد کردند و من فردم چنین
داد مظلومان بده ای عز میر مؤمنین
شیر نر تنها بود هرجا و خوکان جفتجفت
ما همه جفتیم و فردست ایزد دادآفرین
حاسدم بر من همی پیشی کند، این زو خطاست
[...]
گشت گیتی چون بهشت از فر ماه فرودین
بوستان را کرد پر پیرایه های حور عین
بر بهشت بوستان مگزین بهشت آسمان
کان بهشت بر گمانست این بهشت بر یقین
ابر گوئی کرده غارت تخت بزازان هند
[...]
آفرین بر دولت محمودیان باد آفرین
کافریدش زآفرین خویشتن جان آفرین
آفرین بر دولتی کش هر زمان گوید خدا
آفرین باد آفرین بر چون تو دولت آفرین
چون نباشد آفرین ایزدی بر دولتی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.