گنجور

 
جهان ملک خاتون

تا به کی مسکین دلم باشد ز هجرانت حزین

رحم کن بر حال من طاقت ندارم بیش ازین

گفته بودی در وفایت عهد بر جا آورم

نیست گویی در دلت عهدی که کردی پیش ازین

عهد مشکن چون دو زلفت در وفای من بکوش

تا کنم بر جانت ای جان صد هزاران آفرین

از وصالم یک زمان بنواز جانا تا شوم

بر درت از جان غلام کمترین را کمترین

عقل می گوید برو ترک غم عشقش بگوی

چون کنم ترک غمش کاو هست چون نقش نگین

مهر مهرت از دل پر آتش ما چون رود

مهر رویت در دل ما هست چون نقش نگین

با وجود آنکه کردی بس جفا بر جای من

در سر کار تو کردم در جهان دنیا و دین

گرچه برگشتی ز من، من سر نگردانم ز تو

شیوه ی مردان نباشد ای دلارامم چنین

گرچه بگزیدی کسی دیگر به جای من ولی

در جهان جز روی خوبت کی بود ما را گزین

 
 
 
کسایی

فهم کن گر مؤمنی فضل امیرالمؤمنین

فضل حیدر ، شیر یزدان ، مرتضای پاکدین

فضل آن کس کز پیمبر بگذری فاضل تر اوست

فضل آن رکن مسلمانی ، امام المتّقین

فضل زین الاصفیا ، داماد فخر انبیا

[...]

فرخی سیستانی

ای برید شاه ایران از کجا رفتی چنین

نامه ها نزد که داری؟ بار کن! بگذار! هین

کی جدا گشتی ز شاه و چندگه بودی براه

چند گون دیدی زمان و چند پیمودی زمین

سست گشتی تو همانا کز ره دور آمدی

[...]

منوچهری

حاسدان بر من حسد کردند و من فردم چنین

داد مظلومان بده ای عز میر مؤمنین

شیر نر تنها بود هرجا و خوکان جفت‌جفت

ما همه جفتیم و فردست ایزد دادآفرین

حاسدم بر من همی پیشی کند، این زو خطاست

[...]

قطران تبریزی

گشت گیتی چون بهشت از فر ماه فرودین

بوستان را کرد پر پیرایه های حور عین

بر بهشت بوستان مگزین بهشت آسمان

کان بهشت بر گمانست این بهشت بر یقین

ابر گوئی کرده غارت تخت بزازان هند

[...]

مسعود سعد سلمان

آفرین بر دولت محمودیان باد آفرین

کافریدش زآفرین خویشتن جان آفرین

آفرین بر دولتی کش هر زمان گوید خدا

آفرین باد آفرین بر چون تو دولت آفرین

چون نباشد آفرین ایزدی بر دولتی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه