بگشای در رحمت بر روی من مسکین
بردار ز لطف خود غم را ز دل غمگین
غمگین دل بیچاره بی کس شد و سرگردان
تا چند چنین باشی سرگشته دمی بنشین
بنشین ز هوس تا کی در گرد جهان گردی
فارغ شو ازین معنی وین عرصه دمی برچین
بر چین سر زلفش پر چین شده این دلها
چون بلبل شوریده بر روی گل رنگین
رنگین چو گل رویش نشکفت به بستانها
چون صورت زیبایش هرگز نبود در چین
در چین شده ابرویش با ما ز چه رو باشد
از روی خطا چشمش افتاده به ما چندین
چندین چه کنی یارا این جور و جفا بر ما
تا چند توان کردن این اسب جفا را زین
در زین قدش چندین ای شاه جهان آرای
رخ بر رخ جانم نه من با تو ندارم کین
کین از چه سبب داری با این دل شوریده
پیوسته مرا داری سرگشته تو چون فرزین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر دلواپسی و درد دل شاعری است که از خداوند میخواهد رحمت و لطفش را به او نازل کند و غم را از دل غمگینش بزداید. او از سرگردانی و بیکسی خود مینالد و از معشوقش میخواهد که لحظهای بنشیند و از هوسهای دنیا فارغ شود. شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند و حسرت میخورد که زیبایی او مانند گل در بستانها شکفته نشده است. او از جفای معشوق رنج میبرد و از او میخواهد که این رفتار را متوقف کند، زیرا او هیچ کینهای نسبت به او ندارد و فقط دلش به عشق او زخم خورده است.
هوش مصنوعی: ای کاش درگاه رحمتت را به روی من بیچاره باز کنی و از لطف خود، غم را از دل غمگینم برداری.
هوش مصنوعی: دل غمگین و بیکس سرگردان شده و نمیداند تا چه مدت باید به این وضعیت ادامه دهد؛ کمی آرام بگیر و به خودت استراحت بده.
هوش مصنوعی: درخواست خود را بررسی کن و از آرزوها و خواستههای بیپایان فاصله بگیر. مدتی از زندگیات را کنار بگذار و از این فضا و دنیای پرهیاهو جدا شو.
هوش مصنوعی: دلها به خاطر زیباییهای زلف او به هم پیچیده و نا آرام شدهاند، مانند بلبلانی که دیوانهوار بر روی گلهای زیبا مینشینند.
هوش مصنوعی: چهرهاش مانند گل رنگارنگ است که در باغها شکوفا نشده است. زیبایی چهرهاش هرگز در چین و چروک نمیافتد.
هوش مصنوعی: ابروهای خمیدهاش به چه دلیلی چنین است؟ آیا بهخاطر اشتباهی بوده که چشمش به ما افتاده و ما را دیده است؟
هوش مصنوعی: دوست عزیز، تا کی میخواهی اینگونه با ما بدرفتاری کنی؟ تا چه زمانی میتوانیم این بیعدالتی و سختی را تحمل کنیم؟
هوش مصنوعی: ای شاه جهان، با قامت دلانگیزت، در برابر جانم قرار بگیر. من با تو هیچ دشمنی و کینهای ندارم.
هوش مصنوعی: چرا همیشه من را با این دل آشفته و سرگشتهات به هم میزنی و مثل فرزین در این حالت نگه میداری؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گیتیت چنین آید، گردنده بدین سان هم
هم باد برین آید و هم باد فرودین
ای تاخته از غزنین ناگه زده بر سقسین
چونان که به صید اندر بر کبک زند شاهین
در زیر عنان تو آن ابر فلک جولان
در زیر رکاب تو آن برق نجوم آگین
بر باره چو گردون رانده همه شب چون مه
[...]
ای دو لب تو بستد ای دو رخ تو نسرین
نسرین تو پر سنبل در بسد تو پروین
هستم ز دل و دیده ای به ز دل و دیده
بیچاره آن بسد نظاره آن نسرین
ای ترک بدیع آئین عشقم تو شد آئینم
[...]
در دیر شو و بنشین، با خوش پسری شیرین
شکر ز لبش میچین، تا چند ز کفر و دین؟
ای سنجق نصرالله وی مشعله یاسین
یا رب چه سبک روحی بر چشم و سرم بنشین
ای تاج هنرمندی معراج خردمندی
تعریف چه می باید چون جمله تویی تعیین
هر ذره که می جنبد هر برگ که می خنبد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.