گنجور

 
جهان ملک خاتون

چون جهانی را تویی روح و روان

رحمتی کن بر دل این ناتوان

سرو جانی در سرابستان دل

سر مکش یکبارگی از دوستان

چون قد رعنایت ای زیبا نگار

من ندیدم سروی اندر بوستان

سر به پایت می نهم چون آب و تو

سرکشی از ما چرا سرو روان

از چه رو ای نور چشمم در فراق

کرده ای خون دل از چشمم روان

ما همه روزی ز روی اعتقاد

بنده مهر تو می گردم ز جان

دلبرا امروز ما را خوش بدار

کاعتمادی نیست بر کار جهان

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
رودکی

یخچه می‌بارید از ابر سیاه

چون ستاره بر زمین از آسمان

چون بگردد پای او از پای دار

آشکوخیده بماند همچنان

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از رودکی
فرخی سیستانی

عید فرخ باد بر شاه جهان

جاودانه شادمان و کامران

نعمتش پیوسته و عمرش دراز

دولتش پاینده و بختش جوان

سال و مه لشکرکش و لشکر شکن

[...]

قطران تبریزی

ای مرا دیدار تو جان و جهان

بی تو هرگز نی جهان خواهم نه جان

ای جهان جان چه شادی باشدم

چون نباشی با من ای جان جهان

ای بسان حور و آئین پری

[...]

مسعود سعد سلمان

ای آفتاب حسن تو را آفتاب

سجده برد همچو من از آسمان

خردی تو و بزرگ تو را پایگاه

سال تو اندک و تو بسیار دان

چو آفتاب خردی در چشم خلق

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
انوری

روی بخت خواجه خرم همچو گل

باد تا هر سال گل آرد جهان

بسته دولت عهد با دورانش باد

تا بود پیوسته با دوران زمان

باد حاجت خرمی را با دلش

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه