در چمن تا قد آن سرو روانست روان
خونم از دیده غمدیده روانست روان
گرچه آید سوی ما هم به نثار قدمش
پیش او جان و تن و روح روانست روان
گر دل و جان و تن و روح نباشد درخور
نقد این جمله بگوئیم روانست روان
زندگی بی تو نخواهیم که این جان عزیز
در تنم بی رخ تو بار گرانست گران
بودم اندیشه که او ترک جفا خواهد کرد
آن جفاپیشه چو دیدیم همانست همان
میل او جمله سوی ما به جفا بود و ستم
گرچه کردیم وفا باز برآنست بر آن
میل ما گرچه نداری نکنم قطع طمع
زآنکه در باغ جهان سرو چمانست چمان
غایب از چشم من دلشده زنهار مشو
که تو جانی و جهان زنده به جانست به جان
دل و جان دادم و مهرت بخریدم آخر
سر به سر سود من خسته زیانست زیان
گرچه از کار جهان چشم وفا نتوان داشت
در جهان یار وفادار جهانست جهان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به تمجید از محبوب و عشق میپردازد و میگوید که همه چیز در زندگیاش به حضور او وابسته است. او با زبان شاعرانه احساسات خود را بیان میکند و میگوید که حتی اگر محبوب قدمی به سوی او بردارد، جان و وجودش همچنان در پی اوست. او به ناامیدی و جفای محبوب اشاره میکند، اما با این حال به عشق و وفاداری خود ادامه میدهد. در نهایت، شاعر تأکید میکند که زندگی بدون محبوبش سخت و سنگین است و دل و جانش را به خاطر او فدای عشقش کرده است.
هوش مصنوعی: در باغ، تا زمانی که قامت آن سرو خوشنما بلند است، اشک من از چشمان غمگینم به راه است.
هوش مصنوعی: اگرچه او به ما نزدیک میشود، اما پیش او، جان و تن و روح همگی در راهش فدای او خواهند شد.
هوش مصنوعی: اگر دل و جان و بدن و روح در اینجا ارزش نداشته باشند، میتوانیم بگوییم که هر چیزی بیمعنا و پوچ است.
هوش مصنوعی: زندگی بدون تو برایم قابل تحمل نیست، زیرا وجودم بدون دیدن چهره تو، تحمل بار سنگینی را دارد.
هوش مصنوعی: من فکر میکردم که او ممکن است از رفتار بیرحمانهاش دست بردارد، اما وقتی او را دیدم، متوجه شدم که همانطور که همیشه بوده، همچنان همان است.
هوش مصنوعی: میل و خواسته او همیشه به نفع خودش و به ضرر ما بوده، و با وجود اینکه ما به او وفادار بودیم، او همچنان به ستم و جفا ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: اگر چه تو آرزوی ما را نداری، اما من امید خود را قطع نمیکنم، زیرا در باغ جهان، سرو زیبایی در حال رقص و چرخش است.
هوش مصنوعی: دلبر من از نظر دور شده است، اما از او دور نشوید؛ زیرا تو روحی هستی و دنیا به وجود تو زنده است.
هوش مصنوعی: من همه وجودم را برای عشق و محبت تو فدای کردم، اما در نهایت، از این رابطه جز درد و غم نصیبم نشد و این به ضررم تمام شد.
هوش مصنوعی: هرچند نمیتوان به خود جهان امید وفاداری و صداقت داشت، اما در این دنیا میتوان به افرادی متعهد و وفادار برخورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نتوان کردازین بیش صبوری نتوان
کار از آن شد که توان داشتن این راز نهان
با چنین حال زمن صبرو نهان کردن راز
همچنان باشد کز ریگ روان آب روان
تو ندانی که مراکارد گذشته ست ز گوشت
[...]
دوش تا روز فراخ آن صنم تنگ دهان
رخ چون لاله همی داشت ز می لاله ستان
رخ او لاله ستان بود و سر زلفک او
زنگیان داشت ستان خفته بر آن لاله ستان
گاه پیوسته همی گفت غزلهای سبک
[...]
گذری گیر از آن پس به سوی لالهستان
طوطیان بین همه منقار به پرخفته ستان
هریکی همچو یکی جام دروغالیهدان
بالش غالیه دانش را میلی به میان
گل چو بشکفت زمین گشت پر از آب روان
بگل و آب روان تازه بود جان جهان
هرکجا چشم زنی هست زمین نرگس زار
هرکجا پای نهی هست زمین لاله ستان
سبزه را باد پر از عنبر کرده است کنار
[...]
عید باکوکبهٔ خویش درآمد به جهان
وز جهان با سپه خویش برون شد رمضان
نوبت باده و چنگ طربانگیز رسید
نوبت شربت و طبل سَحَر آمد به کران
کرد باید طرب آغاز که در نوبت عید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.