با تو تا جان باشدم یاری کنم
در همه حالی وفاداری کنم
با من ار آهنگ بیزاری کنی
من ز اندوه و غمت زاری کنم
چون ز عشقت بهره ی من خواریست
نیست عیبی گر جگرخواری کنم
در سر زلفت گرفتارست دل
چون دوای آن گرفتاری کنم
سیل خونین می رود در دامنم
از دو دیده بس که خونباری کنم
ار لبت بوسی به جانی می دهد
از میان جان خریداری کنم
تا سرم باشد وفایت در دلم
حاش لله چون جفاکاری کنم
جانم از فکر جهان آمد به لب
خود نگویی یک شبی یاری کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر با عشق و وفاداری به معشوق صحبت میکند. او اعلام میکند که تا زمانی که زنده است، یاری و وفاداری خواهد کرد. حتی اگر معشوق بخواهد از او دور شود، شاعر از درد و غم او میگرید. او به عشقش اشاره میکند و میگوید که در آن عشق، حتی تحمل رنج و درد برایش پذیرفتنی است. شاعر دلش گرفتار زلف معشوق است و او برای درمان این درد، نیازمند دیدار و عشق اوست. همچنین، او از درد و رنج ناشی از عشقش سخن میگوید و به شدت وابستگیاش به معشوق را بیان میکند. در پایان، شاعر به حالتی از اضطراب و ناامیدی اشاره میکند و انتظار دارد که معشوق به او اجازه یاری کردن دهد.
هوش مصنوعی: به خاطر تو تا زمانی که زنده هستم، در هر شرایطی به تو کمک میکنم و به تو وفادار خواهم ماند.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از من دوری کنی، من از شدت اندوه و غم تو گریه میکنم.
هوش مصنوعی: اگر من از عشق تو بهرهای جز آزار و ذلت ندارم، عیبی ندارد که در این حال هم گوشهای از درد را تحمل کنم.
هوش مصنوعی: دل من به اسارت زلفهای تو درآمده است و چون درمان این اسارت را در وجود تو میبینم، هر چه در توان دارم برای آزادیام از این گرفتاری خواهم کرد.
هوش مصنوعی: چشمهایم از شدت گریه و اندوه به شدت خونین و پرخروش شدهاند، به طوری که احساس میکنم دامنم از اشکهای نابودکننده پر شده است.
هوش مصنوعی: اگر لبان تو را ببوسم، جانم را فدای آن لحظه خواهم کرد و از عمق جان، چیزی با ارزشتر برای تو میخرم.
هوش مصنوعی: تا وقتی که در سر من، وفای تو وجود دارد، هرگز نمیتوانم به تو جفا کنم.
هوش مصنوعی: جانم به خاطر فکرهای دنیایی به لبم رسیده است، اما تو هیچگاه نگو که یک شب برایت یاری میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عمر کو؟ تا وصف غم خواری کنم
یا به کام خویشتن زاری کنم
که مرادت هست تا یاری کنم
ورنه بگریزم سبکباری کنم
در ثنایش نغز گفتاری کنم
در دعایش ناله و زاری کنم
من کیم تا شاه را یاری کنم
خانه ی او را نگهداری کنم
از غم دل تا که اظهاری کنم
رو ز بی یاری به دیواری کنم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.