بیا که بی رخ خوبت نظر به کس نکنم
به غیر کوی تو جایی دگر هوس نکنم
مرا سریست به درگاه تو نهاده به خاک
که التجا بجز از تو به هیچ کس نکنم
به روز وصل به پای تو گر رسد دستم
گرم به تیغ زنی روی باز پس نکنم
بگو حواله من تا به کی به صبر کنی
به جان دوست که من غیر یک نفس نکنم
صبا بگوی به گل از زبان بلبل مست
که من تحمّل ازین بیش در قفس نکنم
دلا مرا به جهان تا که جان بود در تن
ز عشق سیر نگردم ز عیش بس نکنم
هوای کعبه مقصود در دماغ منست
به راه بادیه من گوش بر جرس نکنم
دلم چو بحر جهانست اگر رقیب خسیست
یقین بدان که ز عالم نظر به خس نکنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.