نَعوذُ بِاللَّه از آن قطرههای دیدهٔ شیخ
چه خانهها که از این آبِ کم خراب کند
شنیدهام که به دریای هند جانوری است
که کسب روزی با چشم اشک یاب کند
به ساحل آید و بیحس به روی خاک افتد
دو دیده خیره به رخسارِ آفتاب کند
شود ز تابشِ خور چشم او پر از قی و اشک
برای جلبِ مگس دیده پر لعاب کند
چو گشت کاسۀ چشمش پر از ذُباب و هَوام
به هم نهد مژه و سر به زیرِ آب کند
به آبِ دیدهٔ سوزندهتر ز آتشِ تیز
تنِ ذُباب و دلِ پشّه را کباب کند
چو اشک این حیوان است اشکِ دیدهٔ شیخ
مرو که صید تو چون پشّه و ذُباب کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به شدت از اشکهای شیخ انتقاد میکند و میگوید که این اشکها میتوانند خانهها را نیز خراب کنند. او به جانوری در دریای هند اشاره میکند که برای جلب روزی، اشک میریزد و بیحس بر خاک میافتد. این جانور با تابش آفتاب، چشمانش پر از اشک و ذرات ریز میشود و به کوشش برای جذب مگس میپردازد. در نهایت، اشکهای این حیوان، سوزانتر از آتش است و زندگی ذباب و پشه را نابود میکند. شاعر این تصویر را به اشکهای شیخ نسبت میدهد و به او هشدار میدهد که این اشکها میتوانند بیفایده و مضر باشند.
هوش مصنوعی: به خدا پناه میبریم، از آن اشکهای شیخ که چه خساراتی به خانهها میزند، حتی با وجود اینکه این آب چندان زیاد نیست.
هوش مصنوعی: گفتهاند در دریای هند موجودی وجود دارد که برای به دست آوردن روزی، با چشمانی پر از اشک تلاش میکند.
هوش مصنوعی: به ساحل میرسد و بیحرکت بر روی زمین میافتد، با چشمانی خیره به چهرهی خورشید نگاه میکند.
هوش مصنوعی: چشم او به دلیل تابش خورشید پر از اشک و درخشش میشود تا مگس را به سمت خود جلب کند.
هوش مصنوعی: زمانی که چشمش پر از مگس و حشره شد، مژهها را به هم میزند و سرش را به زیر آب میبرد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اشکهای غمانگیز و دردناک میتوانند به مراتب بیشتر از آتش سوزاننده، درد و رنج را برای موجوداتی کوچک و بیاهمیت مثل مگس و پشه به وجود آورند. به عبارت دیگر، قدرت تأثیر احساسات و غمها میتواند حتی بر روی موجودات ضعیف و کوچک نیز تأثیرگذار باشد و آنها را به شدت آزار دهد.
هوش مصنوعی: اشک این حیوان مانند اشک چشمان شیخ مرو است، زیرا که شکار تو همچون مگس و پشه خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلا بسوز که سوزِ تو کارها بِکُنَد
نیازِ نیمْشبی دفعِ صد بلا بِکُنَد
عِتابِ یارِ پریچهره عاشقانه بکَش
که یک کرشمه تلافیِّ صد جفا بکُند
ز مُلک تا ملکوتش حجاب بردارند
[...]
چو ترک سرکش من پای در رکاب کند
کرشمه بر مه و جولان بر آفتاب کند
فراز خانه زین جا نکرده گرم هنوز
هزار خانه صبر و خرد خراب کند
چگونه لذت تیغش چشم که در دم قتل
[...]
گلی که شرح غمم پیش او صبا بکند
خوشست یک بیکش گر چو من ادا بکند
ز غمزه تو نیاید طریق دلجویی
جز اینکه قصد دل زار مبتلا بکند
به تندخویی آن مست بین که زاید تیغ
[...]
سفیده دم که صبا بوی مشگ ناب کند
شمیم گل دل ریش مرا خراب کند
چگونه دل نکشد سوی گلستان امروز
که غنچه خمیه زند سنبلش طناب کند
بباغ فاخته کوکو زند همی یعنی
[...]
چو ترک من هوس مجلس شراب کند
هزار عاشق دل خسته را کباب کند
خراب چون نشوم از کرشمهای کسی
که در کرشمه اول جهان خراب کند؟
شدم ز حسرت او در نقاب خاک و هنوز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.