ز یاران آن قَدر بد دیدهام کز یار میترسم
به بیکاری چنان خو کردهام کز کار میترسم
شاپوییها خطرناکند و ترسیدن از آن واجب
ولی با این خطرناکی من از دستار میترسم
نه از مار و نه از کژدم نه زین پیمانشکن مردم
از آن شاهنشهِ بیدینِ خلقآزار میترسم
نمیترسم نه از مار و نه از شیطان نه از جادو
غم خود را به یک سو هشته از غمخوار میترسم
چو بیاصرار کار از دست مردم برنمیآید
چه کار آید ز دست من که از اصرار میترسم
فراوان گفتنیها هست و باید گفتنش امّا
چه سازم دور دور دیگرست از دار میترسم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ترسهایش میگوید. ابتدا از اینکه در میان یاران به بدیهای زیادی برخورده و حتی از دوستان خود میترسد. او به بیکاری عادت کرده و از کار کردن میترسد. همچنین از خطر شاپوییها هشدار میدهد، اما ترس اصلیاش از رفتارهای ظالمانه یک حاکم بیدین است. شاعر تأکید میکند که نه از مار و نه از شیطان نمیترسد، بلکه از خود غم و دردهایش هراسان است. او میگوید که کاری از دست مردم برنمیآید، و خودش هم از اقدام کردن میترسد. در پایان، او به وجود بسیاری از مسائل ناگفته اشاره میکند، اما به دلیل ترس از مشکلات نتوانسته آنها را بیان کند. در کل، شعر تلاشی است برای بیان احساس ناامیدی و ترس در دنیای پر از رنج و ظلم.
هوش مصنوعی: من از دوستان آنقدر بدی دیدم که از دوستی میترسم و به تنهایی عادت کردهام که از کار و فعالیت هم میترسم.
هوش مصنوعی: کلاههای مخصوص خیلی خطرناک هستند و باید از آنها ترسید، ولی با وجود این خطر، من از دستاری که بر سر دارم، میترسم.
هوش مصنوعی: من از مار و کژدم نمیترسم و نه از افراد پیمانشکن، بلکه از آن شاه بیدینی که آزار دهنده مردم است، وحشت دارم.
هوش مصنوعی: من از مار و شیطان و جادو نمیترسم، اما از غم و اندوه خودم میترسم، چرا که غمخوار واقعی ندارم که به من کمک کند.
هوش مصنوعی: وقتی بدون فشار و اصرار، کارها از دست دیگران برنمیآید، من چطور میتوانم انجام دهم؟ زیرا من هم از فشار و اصرار میترسم.
هوش مصنوعی: خیلی چیزها هست که باید گفت، اما من نمیتوانم بگویم چون از عواقب کار میترسم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بگویم حال خویشت، لیک از آزار میترسم
وگر ندهم برون، ز اندیشه گفتار میترسم
چه حال است این که از بیم رقیبان ننگرم رویت؟
هوس میآیدم گل چیدن و از خار میترسم
معاذالله که از مردن بترسم در غمت، لیکن
[...]
ز خال عنبرین افزون ز زلف یار میترسم
همه از مار و من از مهرهٔ این مار میترسم
ز خواب غفلت صیاد ایمن نیستم از جان
شکار لاغرم از تیغ لنگردار میترسم
خطر در آب زیر کاه بیش از بحر میباشد
[...]
ز حرف مدعی از الفت دلدار میترسم
چمن پروردهام از دوری گلزار میترسم
ندارم قوّت دیدار ابروی کمانش را
ز تیر غمزه آن ترک بیزنهار میترسم
میان ما و بلبل در چمن فرقی که هست این است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.