گنجور

 
اقبال لاهوری

بخش ۱ - رموز بیخودی: جهد کن در بیخودی خود را بیاب

بخش ۲ - پیشکش به حضور ملت اسلامیه: منکر نتوان گشت اگر دم زنم از عشق

بخش ۳ - تمهید : در معنی ربط فرد و ملت: فرد را ربط جماعت رحمت است

بخش ۴ - در معنی اینکه ملت از اختلاط افراد پیدا میشود و تکمیل تربیت او از نبوت است: از چه رو بر بسته ربط مردم است

بخش ۵ - ارکان اساسی ملیه اسلامیه رکن اول: توحید: در جهان کیف و کم گردید عقل

بخش ۶ - در معنی اینکه یأس و حزن و خوف ام الخبائث است و قاطع حیات و توحید ازاله این امراض خبیثه می کند: مرگ را سامان ز قطع آرزوست

بخش ۷ - محاوره تیر و شمشیر: سر حق تیر از لب سوفار گفت

بخش ۸ - حکایت شیر و شهنشاه عالمگیررحمة الله علیه: شاه عالمگیر گردون آستان

بخش ۹ - رکن دوم: رسالت: تارک آفل براهیم خلیل

بخش ۱۰ - در معنی اینکه مقصود رسالت محمدیه تشکیل و تأسیس حریت و مساوات و اخوت بنی نوع آدم است: بود انسان در جهان انسان پرست

بخش ۱۱ - حکایت بوعبید و جابان در معنی اخوت اسلامیه: شد اسیر مسلمی اندر نبرد

بخش ۱۲ - حکایت سلطان مراد و معمار در معنی مساوات اسلامیه: بود معماری ز اقلیم خجند

بخش ۱۳ - در معنی حریت اسلامیه و سر حادثه کربلا: هر که پیمان با هوالموجود بست

بخش ۱۴ - در معنی اینکه چون ملت محمدیه مؤسس بر توحید و رسالت است پس نهایت مکانی ندارد: جوهر ما با مقامی بسته نیست

بخش ۱۵ - در معنی اینکه وطن اساس ملت نیست: آنچنان قطع اخوت کرده اند

بخش ۱۶ - در معنی اینکه ملت محمدیه نهایت زمانی هم ندارد، که دوام این ملت شریفه موعود است: در بهاران جوش بلبل دیده‌ای

بخش ۱۷ - در معنی اینکه نظام ملت غیر از آئین صورت نبندد و آئین ملت محمدیه قرآن است: ملتی را رفت چون آئین ز دست

بخش ۱۸ - در معنی اینکه در زمانه انحطاط تقلید از اجتهاد اولی تر است: عهد حاضر فتنه ها زیر سر است

بخش ۱۹ - در معنی اینکه پختگی سیرت ملیه از اتباع آئین الهیه است: در شریعت معنی دیگر مجو

بخش ۲۰ - در معنی اینکه حسن سیرت ملیه از تأدب به آداب محمدیه است: سائلی مثل قضای مبرمی

بخش ۲۱ - در معنی اینکه حیات ملیه مرکز محسوس میخواهد و مرکز ملت اسلامیه بیت الحرام است: می گشایم عقده از کار حیات

بخش ۲۲ - در معنی اینکه جمعیت حقیقی از محکم گرفتن نصب العین ملیه است و نصب العین امت محمدیه حفظ و نشر توحید است: با تو آموزم زبان کائنات

بخش ۲۳ - در معنی اینکه توسیع حیات ملیه از تسخیر قوای نظام عالم است: ای که با نادیده پیمان بسته‌ای

بخش ۲۴ - در معنی اینکه کمال حیات ملیه این است که ملت مثل فرد احساس خودی پیدا کند و تولید و تکمیل این احساس از ضبط روایات ملیه ممکن گردد: کودکی را دیدی ای بالغ نظر

بخش ۲۵ - در معنی اینکه بقای نوع از امومت است و حفظ و احترام امومت اسلام است: نغمه خیز از زخمه زن ساز مرد

بخش ۲۶ - در معنی اینکه سیدة النساء فاطمة الزهراء اسوه کامله ایست برای نساء اسلام: مریم از یک نسبت عیسی عزیز

بخش ۲۷ - خطاب به مخدرات اسلام: ای ردایت پرده ناموس ما

بخش ۲۸ - قل هوالله احد: من شبی صدیق را دیدم بخواب

بخش ۲۹ - الله الصمد: گر به الله الصمد دل بسته‌ای

بخش ۳۰ - لم یلد و لم یولد: قوم تو از رنگ و خون بالاتر است

بخش ۳۱ - ولم یکن له کفوا احد: مسلم چشم از جهان بر بسته چیست؟

بخش ۳۲ - عرض حال مصنف بحضور رحمة للعالمین: ای ظهور تو شباب زندگی