بخش ۱ - رموز بیخودی: جهد کن در بیخودی خود را بیاب
بخش ۲ - پیشکش به حضور ملت اسلامیه: منکر نتوان گشت اگر دم زنم از عشق
بخش ۳ - تمهید : در معنی ربط فرد و ملت: فرد را ربط جماعت رحمت است
بخش ۴ - در معنی اینکه ملت از اختلاط افراد پیدا میشود و تکمیل تربیت او از نبوت است: از چه رو بر بسته ربط مردم است
بخش ۵ - ارکان اساسی ملیه اسلامیه رکن اول: توحید: در جهان کیف و کم گردید عقل
بخش ۶ - در معنی اینکه یأس و حزن و خوف ام الخبائث است و قاطع حیات و توحید ازاله این امراض خبیثه می کند: مرگ را سامان ز قطع آرزوست
بخش ۷ - محاوره تیر و شمشیر: سر حق تیر از لب سوفار گفت
بخش ۸ - حکایت شیر و شهنشاه عالمگیررحمة الله علیه: شاه عالمگیر گردون آستان
بخش ۹ - رکن دوم: رسالت: تارک آفل براهیم خلیل
بخش ۱۰ - در معنی اینکه مقصود رسالت محمدیه تشکیل و تأسیس حریت و مساوات و اخوت بنی نوع آدم است: بود انسان در جهان انسان پرست
بخش ۱۱ - حکایت بوعبید و جابان در معنی اخوت اسلامیه: شد اسیر مسلمی اندر نبرد
بخش ۱۲ - حکایت سلطان مراد و معمار در معنی مساوات اسلامیه: بود معماری ز اقلیم خجند
بخش ۱۳ - در معنی حریت اسلامیه و سر حادثه کربلا: هر که پیمان با هوالموجود بست
بخش ۱۴ - در معنی اینکه چون ملت محمدیه مؤسس بر توحید و رسالت است پس نهایت مکانی ندارد: جوهر ما با مقامی بسته نیست
بخش ۱۵ - در معنی اینکه وطن اساس ملت نیست: آنچنان قطع اخوت کرده اند
بخش ۱۶ - در معنی اینکه ملت محمدیه نهایت زمانی هم ندارد، که دوام این ملت شریفه موعود است: در بهاران جوش بلبل دیدهای
بخش ۱۷ - در معنی اینکه نظام ملت غیر از آئین صورت نبندد و آئین ملت محمدیه قرآن است: ملتی را رفت چون آئین ز دست
بخش ۱۸ - در معنی اینکه در زمانه انحطاط تقلید از اجتهاد اولی تر است: عهد حاضر فتنه ها زیر سر است
بخش ۱۹ - در معنی اینکه پختگی سیرت ملیه از اتباع آئین الهیه است: در شریعت معنی دیگر مجو
بخش ۲۰ - در معنی اینکه حسن سیرت ملیه از تأدب به آداب محمدیه است: سائلی مثل قضای مبرمی
بخش ۲۱ - در معنی اینکه حیات ملیه مرکز محسوس میخواهد و مرکز ملت اسلامیه بیت الحرام است: می گشایم عقده از کار حیات
بخش ۲۲ - در معنی اینکه جمعیت حقیقی از محکم گرفتن نصب العین ملیه است و نصب العین امت محمدیه حفظ و نشر توحید است: با تو آموزم زبان کائنات
بخش ۲۳ - در معنی اینکه توسیع حیات ملیه از تسخیر قوای نظام عالم است: ای که با نادیده پیمان بستهای
بخش ۲۴ - در معنی اینکه کمال حیات ملیه این است که ملت مثل فرد احساس خودی پیدا کند و تولید و تکمیل این احساس از ضبط روایات ملیه ممکن گردد: کودکی را دیدی ای بالغ نظر
بخش ۲۵ - در معنی اینکه بقای نوع از امومت است و حفظ و احترام امومت اسلام است: نغمه خیز از زخمه زن ساز مرد
بخش ۲۶ - در معنی اینکه سیدة النساء فاطمة الزهراء اسوه کامله ایست برای نساء اسلام: مریم از یک نسبت عیسی عزیز
بخش ۲۷ - خطاب به مخدرات اسلام: ای ردایت پرده ناموس ما
بخش ۲۸ - قل هوالله احد: من شبی صدیق را دیدم بخواب
بخش ۲۹ - الله الصمد: گر به الله الصمد دل بستهای
بخش ۳۰ - لم یلد و لم یولد: قوم تو از رنگ و خون بالاتر است
بخش ۳۱ - ولم یکن له کفوا احد: مسلم چشم از جهان بر بسته چیست؟
بخش ۳۲ - عرض حال مصنف بحضور رحمة للعالمین: ای ظهور تو شباب زندگی