صد نالهٔ شبگیری صد صبح بلا خیزی
صد آه شررریزی یک شعر دلآویزی
در عشق و هوسناکی دانی که تفاوت چیست
آن تیشهٔ فرهادی این حیلهٔ پرویزی
با پردگیان برگو کاین مشت غبار من
گردیست نظربازی خاکیست بلاخیزی
هوشم برد ای مطرب مستم کند ای ساقی
گلبانگ دلآویزی از مرغ سحرخیزی
از خاک سمرقندی ترسم که دگر خیزد
آشوب هلاکویی، هنگامهٔ چنگیزی
مطرب غزلی، بیتی از مرشد روم آور
تا غوطه زند جانم در آتش تبریزی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات عاطفی و عشق میپردازد. او از نالهها و آههایش سخن میگوید و تفاوت بین عشق واقعی و هوس را مطرح میکند. شاعر با اشاره به پردگیان و غبار، به اوج و فرودهای عشق اشاره میکند و از مطرب و ساقی میخواهد که با نغمهاش دلش را شاد کند. او همچنین به خطراتی که عشق و زندگی در خود دارند اشاره میکند و به یادآوری یک شاعر بزرگ و تاثیرگذار میپردازد که به او کمک میکند تا احساساتش را بیان کند. در کل، شعری است از عشق، حسرت و زیباییهای زندگی.
هوش مصنوعی: در اینجا به توصیف احساسات شبانه و روزهای پر از چالش پرداخته شده است. به ویژه، از نالهها و دردهای شب صحبت میشود که به شکلی عمیق و تاثیرگذار به دل مینشیند. همچنین، صبحهای پر از سختی و غم را نیز مورد اشاره قرار میدهد، در کنار آههایی که مانند جرقههایی از آتش هستند و در نهایت، به زیبایی شعری دلنواز اشاره میکند که این همه احساسات را در خود دارد.
هوش مصنوعی: در عشق و تمایل، تفاوتی وجود دارد که باید به آن توجه کرد. یکی نشانهای از قدرت و استقامت است، و دیگری نشانهای از فریب و مکر.
هوش مصنوعی: با معشوقان صحبت کن، زیرا این گرد و غبار که من هستم، نشانهای از ناپایداری و زودگذر بودن دنیای مادی است.
هوش مصنوعی: ای مطرب، هوش مرا ببر و مرا در مستی غرق کن، ای ساقی! با صدای دلنوازت از آواز پرندگان صبحگاهی مرا مسحور کن.
هوش مصنوعی: از خاک سمرقند میترسم که بار دیگر، آشوبی چون حملهٔ چنگیز به پا شود.
هوش مصنوعی: ای مطرب، یک غزل زیبا از مرشد روم برایم بخوان تا جانم در آتش عشق تبریز بسوزد و غرق شوندم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر روز به هر دستی رنگی دگر آمیزی
هر لحظه به هر چشمی شور دگر انگیزی
صد بزم بیارایی هر جا که تو بنشینی
صد شهر بیاشوبی هرجا که تو برخیزی
چون مار کنی زلفین وز پرده برون آیی
[...]
در پرده قانون چند بی فایده آویزی
مطرب ره عشقی زن تا شور برانگیزی
تا مستی عشقت هست مستان می انگوری
چون باده صافی هست با درد چه آمیزی
عقلت بمثل شیر است عشقت بیقین آتش
[...]
هرجا که تو بنشینی، صد فتنه برانگیزی
هر فتنه شود هفتاد، هر لحظه که برخیزی
کام دل هر عاقل، از لعل شکر خایی
دام ره هر دانا، با زلف دلاویزی
از جلوه رخ بیضا، در هاله تو می پوشی
[...]
از مشت غبار ما صد ناله برانگیزی
نزدیک تر از جانی با خوی کم آمیزی
در موج صبا پنهان دزدیده بباغ آئی
در بوی گل آمیزی با غنچه در آویزی
مغرب ز تو بیگانه مشرق همه افسانه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.