گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حسین خوارزمی

نظر کنید که آن شهسوار می‌گذرد

قرار جان من بی‌قرار می‌گذرد

اگر نه قصد هلاک منش بود در دل

چنین کرشمه‌کنان بر چه کار می‌گذرد؟

دریغ صید نزارم از آن به زاری زار

مرا بکشت و برای شکار می‌گذرد

کمان کشیده کمین خسته چون کند جولان

خدنگ غمزه‌اش از جان زار می‌گذرد

هزار طایر قدسی کند ز سینه هدف

ز شوق تیر که از شست یار می‌گذرد

اگرچه گرد برانگیخت دردش از جانم

هنوز بر دلش از من غبار می‌گذرد

شد آشنا و به صد عشوه‌ام به خویش کشید

کنون چه بد که چو بیگانه‌وار می‌گذرد

به جرم آنکه شبی آستان او بوسید

حسین از در او شرمسار می‌گذرد

 
 
 
عراقی

بیا بیا، که نسیم بهار می‌گذرد

بیا، که گل ز رخت شرمسار می‌گذرد

بیا، که وقت بهار است و موسم شادی

مدار منتظرم، وقت کار می‌گذرد

ز راه لطف به صحرا خرام یک نفسی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عراقی
عرفی

شبی که در قدم وصل یار می‌گذرد

به ذوق گریهٔ بی‌اختیار می‌گذرد

کسی که محرم درد من است می‌داند

که دیده بی‌نم و آب در کنار می‌گذرد

مخواب در دل شب‌ها که موج قافله‌ای‌ست

[...]

صائب تبریزی

مرا به زخم زبان روزگار می‌گذرد

مدار آبله من به خار می‌گذرد

به اعتبار عزیز جهان شدن سهل است

عزیز اوست که از اعتبار می‌گذرد

به آب و رنگ جهان هرکه چشم کرد سیاه

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
حزین لاهیجی

در این دو هفته که با گل مدار می‌گذرد

پیاله گیر که ابر بهار می‌گذرد

به این خوشم که شب هجر، تیره‌روزان را

به یاد صبح بناگوش یار می‌گذرد

به حیرت از روش چشم می‌پرست توام

[...]

عارف قزوینی

چه گویمت که چه از دست یار می‌گذرد

به من هرآنچه که از روزگار می‌گذرد

ز یار شکوه کنم یا ز روزگار چه‌ها

ز یار بر من و از روزگار می‌گذرد

چه‌ها گذشت ز زلفت به دل چه می‌دانی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه