چه گویمت که چه از دست یار میگذرد
به من هرآنچه که از روزگار میگذرد
ز یار شکوه کنم یا ز روزگار چهها
ز یار بر من و از روزگار میگذرد
چهها گذشت ز زلفت به دل چه میدانی
به کارگر چه ز سرمایهدار میگذرد
بس است تا به کیت سر به زیر پر صیاد
به غفلت اندر و وقت فرار میگذرد
به دور نرگس مست تو نادرست کسی
میان شهر اگر هوشیار میگذرد
کجاست شحنه که پنهان هزار خون کرده
دو چشم مست تو او آشکار میگذرد
به اسم من همه مال التجاره غم و درد
ز شهریار ببین بار بار میگذرد
سواره آمد و بگذشت از نظر گفتم
امان که عمر چو چابکسوار میگذرد
هزار شکر که دیدم رقیب از کویت
گذشت لیک به خواری چو خار میگذرد
تو خفتهای و چه دانی که در غمت شب هجر
چگونه بر من شبزندهدار میگذرد
به مجلسی که تویی گفتگوی ما و رقیب
تمام با سخن گوشهدار میگذرد
بدم از اینکه بدو خوب و ننگ و نام امروز
به یک رویه و در یک قطار میگذرد
مرا که سایه آن سرو بارور بر سر
نماند، ای به جهنم بهار میگذرد!
ز دست دیده به هرجا که میرود عارف
در آب دیده خود بیگدار میگذرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل تعبیر میکند که زندگی و زمان به سرعت در حال گذر است و انسان در میان مشکلات ناشی از عشق و روزگار گرفتار است. شاعر از شکایتهایی که هم از یار دارد و هم از شرایط سخت زندگی میگوید. او احساس میکند که عشق و خوشیها به سادگی از دست میروند و زمان بیرحمانه پیش میرود. همچنین به سختیهای انتظار و غم جدایی از محبوب اشاره میکند و بیان میکند که در این دنیا، همه چیز گذراست و حتی لحظات خوش نیز با تلخی و غم همراه هستند. در نهایت، شاعر از دشواریهای زندگی و احساس تنهایی و غم خود در این جهان میگوید.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعری در حال بیان احساساتش درباره درد و رنجی است که از دست دادن یار به او وارد میشود. او میگوید که هر آنچه که بر او میگذرد، مانند سختیها و چالشهایی که زندگی برایش آورده، در حقیقت ناشی از فراق و دوری از یار است. احساسات و تجربیاتش تحت تأثیر این دوری قرار دارد و این موضوع او را عمیقاً آزار میدهد.
هوش مصنوعی: من از رفتار یار شکایت کنم یا از جفای روزگار؟ چه آرامشها و سختیهایی که از یار و از روزگار بر من میگذرد.
هوش مصنوعی: از زلف تو چه حوادثی بر دل من گذشته، تو که نمیدانی. کارگر چه سختیها را تحمل میکند و سرمایهدار نیز چه چالشهایی را پشت سر میگذارد.
هوش مصنوعی: کافی است، دیگر تا کی باید سر به زیر داشته باشی و در غفلت بگذرانی؟ وقت برای فرار از دست میرود.
هوش مصنوعی: کسی که در شهر آگاه و هوشیار است، در اطراف زیبایی و فریبایی تو که مانند نرگس مست است، به درستی توجه نمیکند و از آن دور میشود.
هوش مصنوعی: کجاست کسی که بخواهد از پنهانیهای تو باخبر شود و ببیند چشمان مست تو چه رازهایی را در خود دارند؟ او به راحتی و بدون اینکه کسی متوجه شود، در حال عبور است.
هوش مصنوعی: به خاطر نام من، تمام دارایی و تجارت، غم و درد است. پس ببین که چگونه این بارها و بارها از شهریار میگذرد.
هوش مصنوعی: کسی سوار بر مرکب به سرعت از کنار من گذشت و من گفتم که ای کاش زمان، مانند آن سوار، به همین سرعت نگذرد.
هوش مصنوعی: هزار بار از لذت دیدن تو سپاسگزارم که رقیب به سمت تو رفت، اما او با ذلت و کمارزش مانند خار از کنار تو عبور کرد.
هوش مصنوعی: تو در خواب هستی و نمیدانی که در غم تو، شبهای بیخوابی چگونه بر من میگذرد.
هوش مصنوعی: در جمعی که تو حضور داری، گفتگوهای ما و رقیب به آرامی و با احترام ادامه دارد و هیچ کس به شکل تند و تیزی صحبت نمیکند.
هوش مصنوعی: از این موضوع که امروز بدی و خوبی به یک شکل و در یک مسیر تعریف میشوند، ناراحتکننده است.
هوش مصنوعی: من که دیگر سایه آن درخت زیبا بر سرم نیست، پس چه اهمیتی دارد که بهار میگذرد!
هوش مصنوعی: عارف در هر کجا که میرود، با چشم خود به زیباییها و احساسات درونیاش نگاه میکند و به عمق آنها میپردازد. او به آسانی از کنار احساساتش عبور نمیکند و به دقت به آنها توجه میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیا بیا، که نسیم بهار میگذرد
بیا، که گل ز رخت شرمسار میگذرد
بیا، که وقت بهار است و موسم شادی
مدار منتظرم، وقت کار میگذرد
ز راه لطف به صحرا خرام یک نفسی
[...]
نظر کنید که آن شهسوار میگذرد
قرار جان من بیقرار میگذرد
اگر نه قصد هلاک منش بود در دل
چنین کرشمهکنان بر چه کار میگذرد؟
دریغ صید نزارم از آن به زاری زار
[...]
شبی که در قدم وصل یار میگذرد
به ذوق گریهٔ بیاختیار میگذرد
کسی که محرم درد من است میداند
که دیده بینم و آب در کنار میگذرد
مخواب در دل شبها که موج قافلهایست
[...]
مرا به زخم زبان روزگار میگذرد
مدار آبله من به خار میگذرد
به اعتبار عزیز جهان شدن سهل است
عزیز اوست که از اعتبار میگذرد
به آب و رنگ جهان هرکه چشم کرد سیاه
[...]
در این دو هفته که با گل مدار میگذرد
پیاله گیر که ابر بهار میگذرد
به این خوشم که شب هجر، تیرهروزان را
به یاد صبح بناگوش یار میگذرد
به حیرت از روش چشم میپرست توام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.