جان من بی رخ تو جانم سوخت
تو روان گشتی و روانم سوخت
بی تو دل را قرار و صبر نماند
کاتش عشقت این و آنم سوخت
گفتم آهی کشم ز سوز جگر
آه کز آتش زبانم سوخت
یک نشان از تو نا شده پیدا
شوق هم نام و هم نشانم سوخت
چون نسوزد ز آه من دل دوست
که دل دشمن از فغانم سوخت
آه کان ماه مهربان عمری
ساخت چون عود و ناگهانم سوخت
آتشی بود آب چشم حسین
که از او جمله خان و مانم سوخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات از سوز و گداز عشق و فراق مینالد. او میگوید که جانش به خاطر دوری معشوق میسوزد و بیمعشوق دیگر هیچ آرامش و صبری ندارد. عشقش هر چیزی را میسوزاند و حتی آهی که میکشد از درد درونش نیز آتش میگیرد. او از نشانهای از معشوق حسرت میخورد و میگوید که قلب دوست هم باید از درد او بسوزد. در نهایت به یادآوری معشوقی میپردازد که چون عود سوخته است و به تصویر کشیدن اشک حسین به عنوان آتش سوزان اشاره میکند که همه چیز را میسوزاند.
هوش مصنوعی: عشق من بدون حضور تو جانم را به تنگ آورده است، تو که از کنار من رفتهای، به سفر خود ادامه دادی و من همچنان در آتش عشق تو میسوزم.
هوش مصنوعی: بدون تو، دل آرامش و صبری ندارد؛ آتش عشقت مرا میسوزاند.
هوش مصنوعی: گفتم از شدت ناراحتی نفسی عمیق بکشم، اما افسوس که آتش درد و رنج در دل و زبانم مرا سوزانده است.
هوش مصنوعی: با دیدن یک علامت از تو، شور و شوقی در من ایجاد شد که نام و نشانی مشترک با تو دارد و این احساس باعث شد که دلم بسوزد.
هوش مصنوعی: اگر دل دوست از درد و آه من آسیب نبیند، دل دشمن به خاطر زجر و فریاد من خواهد سوخت.
هوش مصنوعی: اه ای ماه مهربان، تو با زیبایی و لطافت خود عمری را مانند عود سوزاندی، اما ناگهان همه چیز به پایان رسید و من به شدت آسیب دیدم.
هوش مصنوعی: آب چشم حسین مانند آتشی بود که باعث سوختن تمام دار و ندارم شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.