ای دل چه پای بسته بند علایقی
بگذر ز خلق اگر تو طلبکار خالقی
در نه قدم ببادیه شوق چون جمال
گر بر جمال کعبه مقصود عاشقی
اندر فضای گلشن جانست مسکنت
در تنگنای گلخن صورت چه لایقی
کی پای بر بساط حریم حرم نهی
تا تو نشسته بر سر دست و تمارقی
آثار تو چو مشعله روز روشن است
هر چند تیره حال چو شبهای عاشقی
شاهان نهاده رخ بسم اسب از شرف
تو از خری فتاده بصف در بیادقی
با هیچکس مواصلت اندر جهان مجوی
کز هر چه هست در همه عالم مفارقی
قطع علایق است کلید در بهشت
طوبی لک ار نه بسته بند علایقی
گوئی که مهر حضرت او رهبر من است
کو مهر اگر چو صبح در این قول صادقی
تا کی کنی طباح نجاح اندر این قفس
پر باز کن که بلبل باغ حدایقی
بگشای پرو بال و گذر کن ز هفت و نه
کز سه و چار و پنج و شش اندر مضایقی
وز دمنه شکوک مشام هوا تو بند
گر طالب شمیم ریاض حقایقی
کی پی سپر کنی درجات رفیع را
تا پای بند حل نجات دقایقی
گر تو عبادت از پی جنت همی کنی
عابد نه ای بفتوی عشاق فاسقی
گویند قدسیان بر تو طرقوا مدام
محبوس این محل و درود طوارقی
بیرون سپید و دل سیهی همچو آینه
یکرنگ و صاف گرد و رها کن منافقی
حوری روح چهره خود کی نمایدت
با دیو نفس تا تو برغبت موافقی
حسن عذار روح چو هرگز ندیده ای
زان بسته حکایت عذرا و وامقی
گر پیرو فرشته جان نیستی حسین
با دیو نفس خود نه همانا موافقی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی تزکیه و رهایی از وابستگیها و علایق دنیوی میپردازد. شاعر به دل هشدار میدهد که از بندهای دنیا و خلق فاصله بگیرد تا به مقامهای بالاتر معنوی دست یابد. او بر این باور است که عشق به خداوند باید در اولویت باشد و اگر کسی در جستجوی حقیقت واقعی باشد، باید از محدودیتهای دنیوی رها شود. همچنین، اشاره به زیباییهای روح و فرشتگان دارد و این که انسان باید درون خود را پاک کند تا بتواند چهره واقعی خود را ببیند و به حقیقت عشق دست یابد. در نهایت، شاعر از خواننده دعوت میکند که به رهایی بپردازد و از دیو نفس فاصله گیرد.
هوش مصنوعی: ای دل، چرا خود را به دنیای پر از وابستگیها محدود کردهای؟ از صفات و خواستههای مردم بگذر و اگر به دنبال خدا هستی، به او روی بیاور.
هوش مصنوعی: در نه گام در بیابان شوق، همچون زیبایی، اگر به زیبایی کعبه عاشقانه برسید.
هوش مصنوعی: در باغستان زندگی، جان و روح در آزادی و زیبایی به سر میبرند، اما در فضای محدود خانه، زندگی چه اندازه بیلیاقت به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: کیست که بر گستره مقدس حرم پا بگذارد، در حالی که تو بر روی دستان دیگران نشستهای و ناز میکنی؟
هوش مصنوعی: آثار و نشانههای تو مانند شعلهای در روز روشن است، هرچند که وضعیت من به خاطر عشق شبی تاریک و دلسردکننده است.
هوش مصنوعی: پادشاهان با شکوه و جلال خود، چهرهای از سوارکاری را به تصویر میکشند، اما تو که از مقام و ارزش بالایی برخوردار هستی، بهسختی از توهینها و زشتیهای بیارزش دوری کردهای.
هوش مصنوعی: در دنیا با هیچ کس ارتباط برقرار نکن، زیرا در هر چیزی که موجود است، جدایی و فاصلهای وجود دارد.
هوش مصنوعی: برای ورود به بهشت طوبی، رها کردن وابستگیها ضروری است، اما اگر این وابستگیها همچنان پابرجا باشند، در واقع درهای بهشت بر روی شما بسته خواهد بود.
هوش مصنوعی: گویا مهر و محبت آن بزرگوار راهنمای من است، مثل اینکه اگر مهری مانند صبح وجود داشته باشد، در این سخن حقیقتی نهفته است.
هوش مصنوعی: تا کی میخواهی در این قفس زندگی کنی؟ در را باز کن و اجازه بده که بلبل باغ را آزاد کند تا پرواز کند.
هوش مصنوعی: پر و بال خود را بگشا و از محدودیتهای عددی فراتر برو، زیرا در اعداد سه، چهار، پنج و شش مشکلاتی وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر از فضای دلانگیز و معطر دمنوشها بهرهمند شوی، به اوج لطف و حقیقتهای زیبای زندگی دست خواهی یافت.
هوش مصنوعی: کی میخواهی با سپر خود از درجات بلند محافظت کنی تا در لحظاتی بتوانی از بندها رهایی یابی؟
هوش مصنوعی: اگر عبادت تو تنها به خاطر رسیدن به بهشت باشد، پس تو عابد نیستی؛ زیرا طبق نظر عاشقان، این عمل به نوعی فاسدی است.
هوش مصنوعی: میگویند فرشتگان همیشه به تو سلام و درود میفرستند، اما در این مکان محبوس و محدود ماندهای.
هوش مصنوعی: بیرونتان را روشن و سفید نگه دارید و درونتان را از کینه و سیاهی خالی کنید. مانند آینه باشید که شفاف و یکرنگ است. ریاکاری و نفاق را کنار بگذارید و به صداقت و صفا روی بیاورید.
هوش مصنوعی: آیا میتوانی زیبایی روح خود را به دیو وجودت نشان بدهی، در حالی که تو هنوز به خواستههای زشت و نفسانیات تمایل داری؟
هوش مصنوعی: زیبایی چهرهات همچون روحی است که هرگز آن را ندیدهای. به همین دلیل، حکایت عشق عذرا و وامق را از آن گواه میزنم.
هوش مصنوعی: اگر پیرو روح و معنای نیکو نیستی، پس ای حسین، با نفس سرکش و شیطانیات همنظر و همراهی نکن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در خاک شایقی و نجیبی نگاه کرد
شیخ اجل رشیدی و دید آن موافقی
دنیا فرو گذاست برین ناموافقان
بر موجب وفاق نجیبی و شایقی
جنت موافقان را آماده کرده اند
[...]
توبه که بعد ازین نبرم نام عاشقی
ور عشق زاهدیست کنون ما وفاسقی
تا کی کشم جفا که نه هجران و نه وصال
تاکی خورم قفا که نه عشق و نها عاشقی
از تو نه رقعه نه سلامی نه بخششی
[...]
چون کبک شسته لب بشراب مروقی
کبکی از آن بطوق معنبر مطوقی
در بزم خوبتر ز تذر و ملوّنی
و اندر مصاف چیره تر از بازار ازرقی
بر آفتاب، طنز کنی و مسلّمی
[...]
گل بین، گرفته گلشن ازو آب و رونقی
بستان نگر،ز گل شده همچون خورنقی
وز کارگاه صنع به بستان کشیدهاند
هر جا که بود زرد و بنفشی و ازرقی
گلبن چو قلعهایست پر از تیغ و از سپر
[...]
از دست شر نفس از آن روی ایمنی
کاندر سپاه سایه خیرالخلایقی
تا همچو سایه بر در او گشته ای مقیم
مانند آفتاب جهانتاب شارقی
از یمن رای روشن او همچو ماه و مهر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.