گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حسین خوارزمی

چون تیره گشت روزم بی آن چراغ محفل

بگذار تا بسوزم چون شمع ز آتش دل

بی روی نازنینان از جان چسود ای جان

بی وصل همنشینان از زندگی چه حاصل

سازم بداغ دردش زانروی می نگردد

داغش جدا ز جانم دردش ز سینه زایل

کام دلم زمانه از دست برد بیرون

یارب مباد هرگز کار زمانه حاصل

آن نور هر دو دیده وان راحت دل و جان

از دیده رفت لیکن در دل گزیده منزل

سر قضا چه پرسی زینجاست مست و واله

جان هزار زیرک عقل هزار عاقل

گر وصل دوست جوئی بگذر حسین از خود

ورنه کجا توانی گشتن بدوست واصل