گر من سر از نشیمن دنیا برآورم
گرد از قمار طارم اعلی برآورم
آتش زنم بخرمن ماه چهارده
گر یکنفس ز سوز سویدا برآورم
در آب چشم خود چو شوم غرقه فنا
سر از میان آتش موسی برآورم
از قاف قرب سربدر آرم بکبریا
روزی دو سر چو عزلت عنقا برآورم
گلگون شوق را چو بجولان درافکنم
گرد از نهاد گنبد مینا برآورم
سر نفخت فیه ز آدم چو بشنوم
هر دم دم از حقایق اسما برآورم
از شوق عشق بال و پر روح ساخته
جان را باوج عرش معلا برآورم
بیگانه با هویت حق آشنا شود
یکدم ز سر هو چو هویدا برآورم
موسی صفت بنور تجلی فنا شوم
وآنگه بهر نفس ید و بیضا برآورم
گردد ریاض خلد ز دوزخ نشانه ای
آهی اگر بگلشن حورا برآورم
کشتی عقل بشکنم اندر محیط عشق
وز قعر بحر لؤلؤ لالا برآورم
از لا و هو چو خنجر لاهوت یافتم
در ملک عقل دست بیغما برآورم
از لا طراز کسوت نیکی چو ساختم
بس سر ز جیب طلعت الا برآورم
قلقل نمیکنم چو قنینه ولی مدام
لب بسته جوش چون خم صهبا برآورم
از علم عقل اگر علم افراخت من ز عشق
تیغ نبرد در صف هیجا برآورم
در هستیم ز مستی خود دستم ار دهد
جانم ز نیستی سوی بالا برآورم
بر سینه دست منعم اگر میزند رقیب
من سوی دوست دست تمنا برآورم
شوریده وار از بنه آخرالزمان
آشوب و شور و فتنه و غوغا برآورم
از عرش مرغ سدره فرود آورم بفرش
خاک ثری باوج ثریا برآورم
آتش فروزم از دل و در عالم افکنم
تا من دخان ز دخمه سودا برآورم
سودای آرزو بدر آرم ز قصر دل
خوک سیه ز مسجد اقصی برآورم
با عشق می برآورم از عقل صد دمار
عقل آفت است هیچ مگو تا برآورم
روزی اگر روم سوی گلزار خامشان
صد نعره همچو بلبل گویا برآورم
از سنگ خاره چشمه خونین روان شود
فریاد و ناله گر من شیدا برآورم
گر شرح درد خویش بگویم بکوهسار
بس خون دل ز صخره صما برآورم
بی دوست گر بروضه رضوان قدم نهم
آن نیستم که سر بتماشا برآورم
آتش بجان سوخته عاشقان زند
آن آه آتشین که بشبها برآورم
غواص گشته گوهر دریای معرفت
از بحر من لدن خضرآسا برآورم
گر در سرای غفلتم آسوده باک نیست
از خوان فضل نقل مهنا برآورم
همچون حسین در تتق عالم خیال
هر دم هزار شاهد زیبا برآورم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر آرزوها و خواستههای شاعری است که میخواهد از محدودیتهای دنیوی رها شود و به مقامهای عالی و معنوی دست یابد. او میخواهد با نیروی عشق و شور و شوق، به حقایق عمیقتر زندگی برسد و از محدودیتهای عقل و جهل بگذرد. شاعر از آتش و عشق سخن میگوید، و قصد دارد که با فروختن آتش وجود، دنیای جدیدی از معرفت و آگاهی بسازد. در نهایت، او به دنبال دسترسی به زیباییها و معانی عمیقتر با عشق و ایمان است و عشق را برتر از عقل میداند.
هوش مصنوعی: اگر من از زندگی دنیوی خود بیرون آیم، گردی از قمار قلهٔ بلندی را به خود میچسبانم.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم در دل خود آتش بزنم تا به روشنایی ماه چهارده برسم، فقط کافیست که یک بار از شدت شوق و هیجان فریاد بزنم.
هوش مصنوعی: اگر در گریه و اندوه غرق شوم، مانند موسی از میان آتش به سر بلند میکنم.
هوش مصنوعی: من روزی بر قله عظمت و مقام بلند خواهم رسید و همچون پرندهای نادر از انزوای خود خارج خواهم شد.
هوش مصنوعی: اگر شوق و هیجان را به حرکت درآورم، از عمق آسمان آبی، گرد و غبار بهوجود میآورم.
هوش مصنوعی: هر زمان که صدای نفخ روح از آدم را میشنوم، به یاد حقایق نامها و ویژگیها برمیخیزم و آنها را بیان میکنم.
هوش مصنوعی: از ذوق و شوق عشق، روح من همچون پرندهای بال و پر گرفته و به اوج آسمانهای بلند پرواز میکند.
هوش مصنوعی: اگر کسی با حقیقت آشنا شود، حتی برای لحظهای میتوانم از دل و جان خود هویدا شوم.
هوش مصنوعی: من میخواهم مانند موسی در نور تجلی ذوب شوم و سپس برای هر نفس خود معجزهای را به نمایش بگذارم.
هوش مصنوعی: اگر بتوانم غمی را از دل برآورم، میتوانم نشانهای از بهشت و زیبایی را به اوج برسانم، حتی اگر به دوزخ اشاره کند.
هوش مصنوعی: من کشتی عقل را در دنیای عشق میشکنم و از عمق دریا، مرواریدهای زیبایی به دست میآورم.
هوش مصنوعی: من با شناخت عمیق از هستی و حقیقت، مانند خنجری که به صورت لاهوتی درآید، در دنیای عقل به جستجوی گنجهای پنهان میپردازم.
هوش مصنوعی: وقتی که لباس نیکی را ترکیب کردم و به زیبایی و رونق آن پی بردم، دیگر نمیتوانم از زیبایی چهرهام چشمپوشی کنم.
هوش مصنوعی: من مثل قنینه (آب جلوی چشمه) خود را نمیزنم، اما پیوسته لبهایم بسته است و چون خم شراب، به آرامی و بدون صدا میجوشم و به جوش میآیم.
هوش مصنوعی: اگر علم و عقل را به نمایش بگذارم، من از عشق شمشیر به دست میگیرم و در میادین جنگ آماده نبرد میشوم.
هوش مصنوعی: اگر در حالتی از شوق و مستی قرار بگیرم و با این حال دستم را به او تسلیم کنم، جانم را از نبود به سوی عرش و آسمانها بلند میکنم.
هوش مصنوعی: اگر رقیب من بر سینهام ضربهای وارد کند، من بهسوی دوستانم دست نیاز بهسمت میآورم.
هوش مصنوعی: من به طور دیوانهوار در زمان آخر الزمان، هرج و مرج و آشفتگی و هیاهو ایجاد میکنم.
هوش مصنوعی: من از عرش آسمان مرغ سدره را پایین میآورم و خاک ثریا را به اوج ثریا میبرم.
هوش مصنوعی: عشق و شور درونم را با شدت بروز میدهم و آتش این احساس را در جهان منتشر میکنم، تا دود این عشق و آرزوهایم از عمق وجودم بیرون بیاید.
هوش مصنوعی: من آرزوهایم را از قصر دل بیرون میآورم و از مسجد اقصی، سیاهی دل را میزدايم.
هوش مصنوعی: من با عشق، تمام محدودیتهای عقل را به چالش میکشم، زیرا عقل گاهی اوقات مضر است. بهتر است هیچ چیزی در این مورد نگویم تا بتوانم به افکارم ادامه دهم.
هوش مصنوعی: روزی اگر به باغ خاموشی بروم، با صدای بلند چون بلبل نغمهسرایی خواهم کرد.
هوش مصنوعی: اگرچه سنگ سخت و بیحس به نظر میرسد، اما میتواند از درون خود آبی خروشان و خونین جاری کند. این وضعیت ممکن است به دلیل فریاد و شکایت من، که دیوانهوار از درون برمیخیزد، باشد.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم از رنج و درد خود بگویم، باید از شدت ناراحتیام به کوهها بزنم و از دل سنگیام اشک و خون بریزم.
هوش مصنوعی: اگر بدون دوست به باغ بهشت هم بروم، هیچ حسی ندارم که سرم را بالا ببرم و تماشا کنم.
هوش مصنوعی: عاشقان با دلسوختهشان در آتش عشق میسوزند و آن آهی که از دلشان برمیآید، در شبها بیشتر احساس میشود.
هوش مصنوعی: من به مانند یک غواص، از عمق دریای معرفت جواهراتی را به دست میآورم و این دانش را از سرچشمهای پاک و حکیمانه به دست میآورم.
هوش مصنوعی: اگر در خانهی غفلت من آرامش دارم، هیچ نگرانی نیست چون از خوان نعمت و لطف خدا بهرهمند میشوم.
هوش مصنوعی: مانند حسین که در عالم خیال است، هر لحظه هزاران زیبایی را به نمایش میگذارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.