به چشم او نظر میکن دلا در ماه رخسارش
تو هم با دیده جان میتوانی دید دیدارش
ظلال عالم صورت سبل شد دیده دل را
بهل صورت که تا بینی جهانی پر ز انوارش
گلستان حقایق را چه ریحانهاست روحافزا
مشام جان چو بگشایی رسد بویی ز گلزارش
کند شادی بود خرم دلی کز عشق دارد غم
شود آزاد در عالم هر آنکو شد گرفتارش
شه کنعانیم چون مه ببازار آمده ناگه
عزیزان وفاپیشه بجان گشته خریدارش
چه راحتها که می بینم جراحتهای جانانرا
چه مستیها که من دارم ز چشم شوخ خمارش
هدف گشته مرا سینه ز تیغ غمزه مستش
صدف گشته مرا دیده ز یاقوت گهر بارش
کجا چون تو گواهی را پسندد یار خود هرگز
شد این کنج دل ویران محل گنج اسرارش
چو گنج خاص سلطانی نباشد جز بویرانی
شهی کاندر همه عالم به خوبی نیست کس یارش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف زیباییهای محبوب و تأثیرات عشق بر دل عاشق میپردازد. شاعر به زیبایی چهره محبوب اشاره میکند و میگوید که با نگاه به او، دل را میتواند تأثیر بگذارد. او عالم هستی را مانند سایهای از زیبایی محبوب میبیند و به بوی خوش گلها و شادیهای ناشی از عشق اشاره میکند. شاعر از درد و شوق ناشی از عشق سخن به میان میآورد و میگوید که عشق، دل را آزاد میکند. او در نهایت بر این نکته تأکید میکند که محبوبش در بین دیگران بیمانند است و هیچکس نمیتواند به زیبایی او برسد. این شعر یک قطعه عاشقانه است که عشق و زیبایی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: به چشمان او نگاه کن، دلبر، که در چهره زیبای او، تو هم با چشم جانت میتوانی او را ببینی.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر میگوید که سایههای دنیا به شکل راهها و مسیرها درآمدند. او از دل میخواهد که تنها به شکل ظاهری توجه نکند، تا بتواند جهانی پر از نور و روشنایی را ببیند. به عبارت دیگر، اگر دل از قید ظواهر رها شود، میتواند به زیباییهای واقعی و درخششهای عمیقتری دسترسی پیدا کند.
هوش مصنوعی: در باغ زندگی، گلهای زیبا و خوشبو وجود دارند که روح را شاداب میکنند. هنگامی که پردهها کنار رود، عطر دلانگیز آنها به جان میرسد و انسان را متنعم میکند.
هوش مصنوعی: شخصی که دلش شاد است و از عشق رنج میبرد، در واقع آزاد شده است. هر کسی که به دام عشق بیفتد، میتواند از غم خود رهایی یابد و دنیای جدیدی برای خود بسازد.
هوش مصنوعی: ما مانند ماه در بازار ظاهر شدهایم، ناگهان عزیزان وفادار به ما جانشان را برای خرید ما فدا کردهاند.
هوش مصنوعی: چقدر راحت میبینم زخمهای دلبرم را و چه سرمستیهایی که از نگاه playful و گیجکنندهاش دارم.
هوش مصنوعی: غمزه معشوق مرا به هدف قرار داده و به طور عمیق در قلبم نفوذ کرده است. چشمم به خاطر زیبایی و درخشندگی او مانند صدفی شده که درون آن جواهری از یاقوت قرار دارد.
هوش مصنوعی: یار محبوب هرگز جایی چون دل ویران من را برای گواهی و حضور خودش نخواهد پسندید، زیرا این دل پر از رازهای گرانبهاست.
هوش مصنوعی: اگر گنجینهای خاص از یک پادشاه وجود نداشته باشد، تنها یک ویرانی از پادشاهی خواهد بود که در جهان هیچکس به اندازه او خوب نیست و یاری ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جهانداری که پیروزی است در تیغ جهاندارش
همه آفاق را روزی است از دست گهربارش
همانا اخترِ سَعدست دیدار همایونش
که روز و روزگار ما همایون شد به دیدارش
به طلعت هست خورشیدی که برگیتی همی تابد
[...]
ستم کردست بر جانم سر زلف ستمکارش
نبینم جز جفا شغلش ندانم جز جفا کارش
اگرچه با ستمکاران نیامیزند جان و دل
مرا آرام جان آمد سر زلف ستمکارش
نخرد کس بلای جان و زلفین بلا جویش
[...]
تماشا میکند هر دم دلم در باغ رخسارش
به کام دل همی نوشد می لعل شکر بارش
دلی دارم، مسلمانان، چو زلف یار سودایی
همه در بند آن باشد که گردد گرد رخسارش
چه خوش باشد دل آن لحظه! که در باغ جمال او
[...]
چه دارد در دل آن خواجه که میتابد ز رخسارش
چه خوردست او که میپیچد دو نرگسدان خمارش
چه باشد در چنان دریا به غیر گوهر گویا
چه باتابست آن گردون ز عکس بحر دربارش
به کار خویش میرفتم به درویشی خود ناگه
[...]
فکن ای بخت یک ره استخوانم زیرِ دیوارش
که غوغایِ سگان از حال من سازد خبردارش
به سینه داغِ بالایِ الف سوزم که پیشِ او
چو سر پیش افکنم بینم در آن آیینه رخ سارش
به عالم می فروشد هر دمم سودایِ زلفِ او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.