ای وجودت به ذات خود قایم
ذات پاک تو قایم و دایم
اول و آخر و قدیم و عظیم
خالق و رازق و کریم و رحیم
ظاهر و باطن و غفور و ودود
قادر و کاینات را معبود
حی و قیوم و مبدع اشیا
ای ز فیض تو شبنمی دریا
واحد بی شریک و همتایی
عقل بخشی و دین و دانایی
می نماید به بندگان سعید
فضل و تأیید تو ره توحید
یافت از لا اله الا الله
جان ز ظلمت به نور وحدت راه
بتی بر ره نظر نگذاشت
نقشهای خیال را برداشت
چون ز بت پاک کرد ره را لا
شد به الله رهنمون الا
لا والا به رهبری یارند
گرچه با هم مخالفت دارند
کرم حق چو می کند احسان
میشود حرفه رهبر انسان
گرچه احسان حق فراوان است
بهترین نور عقل و ایمان است
ای دل از نور حکمتت بینا
آگه از سر جاهدوا فینا
جسم را قدرت تو جان داده
عقل ره بین کاردان داده
تن توانا ز جان و جان از عقل
عقل از ایمان ز توست این همه فضل
نور ایمان چو شمع جان آمد
لفظ توحید بر زبان آمد
ای به حکمت زمدرکات حواس
علم معقول را نهاده اساس
حس رساند به عقل و ماند باز
نیست از صورتش مجال جواز
داده ای عقل را تو دانایی
نفسها را از و توانایی
می نماید به نوع انسان راه
وز فنون حکم کند آگاه
مرشد عالم معانی اوست
مخبر از آب زندگانی اوست
می رود پیش و ره روان با او
ذکرشان لا اله الا هو
تا به جایی رسند کز انوار
خیره گردد عقول را ابصار
انبیایی که ره نمایانند
با صفات تو آشنایانند
بندگی را همه کمر بسته
دیده از ما سیواک بر بسته
می کنی ره نمای راه روان
چون خرد باز ماند از طیران
عقل مرغی ست فکر بال و پرش
هست از آن سوی آسمان گذرش
الیک اصحاب وحی خود دگرند
کز مقامات عقل می گذرند
انبیا از تو یافتند این سیر
به عزازیل کی رسد آنا خیر
خاکیان را شرف تو بخشیدی
این طرف و آن طرف تو بخشیدی
چون زنورت منور آمد خاک
شد کثیفی لطیفتر ز افلاک
به گروهی ز خاکیان شریف
دادی از علم و معرفت تشریف
قربتی یافتند از حضرت
که باران می برد ملک غیرت
چون که ای قریب بشنیدند
خویش را از مقربان دیدند
با تو لفظ خطاب میگویند
و آنچه می باید از تو می جویند
باز در عزتت چو می نگرند
خویش را نیک دور می شمرند
او و هوا بر زبان همی رانند
ادب خود درین همی دانند
گاه او گه تو گوی ای ذاکر
زان که هم باطن است و هم ظاهر
اوست موجود جاودان باقی
وز وجودش جهان جان باقی
هستی ممکنات ازو پیدا
گشت چون نقش موج بر دریا
نقش این موجهای هست نمای
قایم آمد به بحر موج افزای
او تواند به خاک جان دادن
دانش و لهجه و بیان دادن
صورت جان نماید از بدنی
آب حیوان گشاید از دهنی
قطره آب کاصل انسان است
مظهر لطف صنع یزدان است
مبدعی عالمی توانایی
که ز یک قطره ساخت دریایی
مبدع الروح منشیء الانسان
مظهر العلم فیه والعرفان
پرورش داده حکمتش جان را
نعمتش نوعهای حیوان را
نعمت آرزو چو داد به ما
گشت از ان قدر نعمتش پیدا
آرزو شد خلاصه نعمش
داد بی آرزو به ما گرمش
چون توان کرد شکر این نعمت
گشته پیدا ز قدرت و حکمت
عاجز آمد روان بیننده
از آفرینها بر آفریننده
غایت ذکر ره روان یاهوست
صوت و حرف بشرنه لایق اوست
زین نمط نیک کرده است بیان
به یکی بیت بی نظیر جهان
الا وهو زان سرای روزبهی
باز گشتند جیب و کیسه تهی
که شناسد خدای را جز او
وجهه ما رآه الا هو
عقل نورش چو بر نمی تابد
حس جمالش چگونه در یابد
از جلالش نشان نداد کسی
پرتوی از جمال اوست بسی
ای خردمند کردگار پرست
به خردچون رسید و چون هست
عقل کل شبنمی ز بحر قدم
زنده جانها به فیض آن شبنم
کاینات از صفات او خبری ست
صبحدم ز آفتاب او اثری ست
عقل کل نکته یی ست از سخنش
نفس گل میوهبی ست از چمنش
نه دل از ذات او نشان دارد
نه به خود هرگز این گمان دارد
آفرید آفریدگار حکیم
هشت گردون میان عرش عظیم
و آفریده ست کل ما فیها
حیر العقل صنع بانیها
هست ممکن که صدهزار جهان
باشد او را ز عقل و دیده نهان
کی بدان عقل کس بیابد راه
علم او ره برد تعالی الله
هست آثار قدرتش زان بیش
که کند فهم عقل دور اندیش
کشتی فکر مردم دانا
کی رسد با کنار ازین دریا
پیش دریای حکمت یزدان
قطره یی نیست دانش انسان
وین قدر نیز هم فراوان است
شکر فضلش نه حد انسان است
عجز از شکر نعمتش شکر است
عاجز ان را ز شکر این عذر است
شکر او هست نعمت وافر
شکر آن واجب است بر شاکر
پس نباید نهایتی پیدا
شکر انعامهای منعیم را
جان ما را ز عشق جانی هست
نه زبان نیز هم بیانی هست
سخنی بی حروف و بی آواز
واصف بی نیاز بنده نواز
گر معین است از کلام تمام
قاصر آمد ز وصف نوالا نعام
محسن محسن آفرین است او
برتر از وصف آفرین است او
ره به علمش نیافته ست کسی
گرچه تقریر می کنند بسی
وصف ادراک خویش می گویند
همه دورند از آنچه می جویند
لیس شیی کمثله میخوان
جان به توحید زنده می گردان
اهل توحید جمله میدانند
که خداوند هست بی مانند
در مثالی اگر خردمندی
ره نمایی کند به فرزندی
یا به شخصی که از جهان صور
نکند عقل او ز ضعف گذر
تا ز صورت برد به معنی راه
شود از سر این سخن آگاه
کی بود زان سخن غرض تشبیه
مذهب عقل نیست جز تنزیه
آدمی ز آفتاب و از دریا
عظمت دید و فیض و نور وعطا
ننگ چشم ضعیف کاین همه دید
حیرت آمد درو ز ضعف پدید
گفت بهر خدای عز و جل
درصور مثل این دو نیست مثل
هست این عذر اهل همت پست
خنک آن جان که زین خیال بجست
به که نام مثال خود نبریم
وز خیال و مثال درگذریم
ره به او چون نیافته ست خیال
می کند بت پرستیی به مثال
عزتش خود مجال آن ندهد
وهم ما را که گام پیش نهد
باز جان در هوای او پرواز
کرد و از عجز سرنگون شد باز
عقل در راه او رسیده به جان
نام دانسته و ندیده نشان
گر شود کاینات جمله زبان
می کند تا ابد همیشه بیان
وصف ذاتت که هست نامحصور
عاقبت معترف شود به قصور
چون سخن را به بن رسانیدم
نطق را عاجز از بیان دیدم
غایتم حیرت است و خاموشی
شستن تخته و فراموشی
ای منزه ز هرچه ما دانیم
وی مقدس زهرچه ما خوانیم
ای تن مازخاک بخشیده
خاک را جان پاک بخشیده
خاکیان را زبان تو بخشیدی
عقل و فهم و بیان تو بخشیدی
تا به ذکرت گشاده اند زبان
ذکرشان پر ز عطر کرده دهان
هریکی را به حد خودذکریست
لایق فهم خویشتن فکری ست
هر یک از عجز می زند نفسی
کی بود لایق تو وصف کسی
کوزه یی چون زنند در دریا
قلقلی زان می شود پیدا
قلقلش وصف سینه خویش است
شرح بحر محیط از ان بیش است
وای بر واصفان ز گویایی
گر تو بر ناطقان نبخشایی
بخش یا ذا الجلال والاکرام
گنه بنده ضعیف همام
رحمتی کن برو و یارانش
عفو کن با گناه کارانش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است دربارهٔ ذات خدای یکتا و صفات عالی او. شاعر به توصیف ویژگیهای خداوند پرداخته و او را خالق، رازق، رحیم و قادر معرفی میکند. وی برتری خداوند را در برابر مخلوقات و ضرورت توحید را در زندگی بشر تأکید میکند. همچنین به نقش پیامبران در هدایت انسانها و اهمیت عقل و ایمان اشاره دارد. شاعر از عجز بشر در درک کامل ذات خدا و صفات او سخن میگوید و نهایتاً به ذکر و شکرگزاری از نعمتهای الهی دعوت میکند. متن در پی القای این مفهوم است که فقط خداوند شایسته پرستش است و نباید به غیر او توجه کرد.
هوش مصنوعی: وجود تو به حقیقت خود پایدار است و ذات پاک تو همیشه و در هر زمانی ثابت و برقرار است.
هوش مصنوعی: خدای بزرگ و قدیم که در آغاز و انجام همه چیز حضور دارد و همواره بخشنده و مهربان است.
هوش مصنوعی: ظاهر و باطن به معنای چیزی است که در دنیا دیده میشود و چیزی که در دل و درونیات وجود دارد. غفور و ودود صفات خداوند است، که به معنای بخشنده و دوستدار تعبیر میشود. قادر به معنای توانایی و قدرت است و کاینات به تمامی موجودات و جهان اشاره دارد. در حقیقت، این جمله به یگانگی و عظمت خداوند در تمام جلوههای عالم اشاره دارد.
هوش مصنوعی: ای خدای زنده و همیشه پایدار، خالق تمام موجودات! از لطف و کرامت تو، همچون شبنمی که دریا را زینت میبخشد، بهرهمند هستیم.
هوش مصنوعی: خداوندی که یگانه و بیهمتاست، منبعی از خرد، دین، و دانش به بشر میبخشد.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که خداوند به بندگان خوشبختش نعمت و لطف میدهد و آنها را به مسیر یکتاپرستی هدایت میکند.
هوش مصنوعی: با ذکر نام خدا، انسان از تاریکی به روشنایی و اتحاد نائل میشود.
هوش مصنوعی: هیچ نشانهای از زیبایی یا آرزوها در مسیر دیده نشد، و تصورات و خیالات در ذهن فروریخت.
هوش مصنوعی: وقتی انسانی از انحرافات و بتپرستی پاک شود و به سمت پاکی حرکت کند، به راه الهی هدایت میشود و هیچ راهی جز راه خدا برایش باقی نمیماند.
هوش مصنوعی: اگرچه برخی ممکن است با هم اختلاف نظر داشته باشند، اما در نهایت هدایت و رهبری به دست یاران و دوستان واقعی است.
هوش مصنوعی: زمانی که خداوند با رحمت و لطف خود به بندگانش احسان میکند، آن بندگان سزاوار هدایت و رهبری میشوند.
هوش مصنوعی: هرچند که لطف و خوبیهای خدا بسیار زیاد است، اما بهترین راهنما و روشنایی برای انسان، عقل و ایمان اوست.
هوش مصنوعی: ای دل، با نور حکمت خود بینا و آگاه باش، بر روی کوششتان در مسیر ما تمرکز کنید.
هوش مصنوعی: بدن انسان به وسیلهی قدرت تو زنده شده و عقل به او فهم و آگاهی داده است تا در کارها و تصمیمگیریهایش درست و کارآمد عمل کند.
هوش مصنوعی: بدن تو از روح شکل گرفته و روح از عقل نشأت میگیرد و عقل نیز نتیجه ایمان است. تمام این نعمتها و فضایل به تو بستگی دارد.
هوش مصنوعی: نور ایمان همچون شعلهای در درون جان میدرخشد و کلمه توحید به زبان جاری میشود.
هوش مصنوعی: ای کسی که از روی حکمت و درک عمیق، اساس علم معقول را بر پایهٔ تجربیات حسی بنا نهادهای.
هوش مصنوعی: احساس به عقل رسید و نتوانست از شکل او جدا شود.
هوش مصنوعی: تو به عقل و خرد عطا کردهای، همچنین نفسهای آگاه را از توصیف و صلاحیت توانستهای.
هوش مصنوعی: این جمله اشاره به این دارد که نوع انسان چگونگی مسیر خود را میشناسد و با آگاهی از فنون و مهارتها، میتواند در زندگی به درستی عمل کند.
هوش مصنوعی: رهبر و راهنمای دنیای معنیها اوست و او از حقیقت زندگی آگاه است.
هوش مصنوعی: او به سمت جلو میرود و در مسیرش، افرادی با او هستند که مدام ذکر میگویند: "جز خداوندی نیست."
هوش مصنوعی: تا جایی پیش میروند که از تابش نورها، عقلها حیران و گیج میشوند.
هوش مصنوعی: پیامبران که هدایتگر هستند، با ویژگیها و صفات تو کاملاً آشنا هستند.
هوش مصنوعی: همه کسانی که به خدمت و بندگی مشغولند، خود را تماماً آماده نشان دادهاند، اما ما به دلیل زنجیرهایی که بر گردن داریم، نمیتوانیم به درستی خدمت کنیم.
هوش مصنوعی: اگر در مسیر زندگی دچار سردرگمی و ناتوانی در تصمیمگیری شدی، به یاد داشته باش که میتوانی از راهنماییهای پیرامونت استفاده کنی. همانطور که عقل و خرد انسان گاهی نمیتواند او را در پرواز و پیشرفت یاری کند، پس باید به جستجوی نشانهها و راهنماهایی بپردازی که تو را در این راه یاری میدهند.
هوش مصنوعی: عقل مانند پرندهای است که توانایی پرواز و فکر کردن را دارد، اما برای پرواز به سرزمینهای دوردست و ناشناخته نیاز به شجاعت و اختیار دارد.
هوش مصنوعی: این دوستان وحی به مقاماتی دست یافتهاند که از حدود عقل و تفکر ما فراتر میرود.
هوش مصنوعی: پیامبران از تو این مسیر را آموختند، پس چگونه ممکن است که در این حرکت به مقام عزازیل برسند، که این خوب نیست.
هوش مصنوعی: تو به خاکیان عزت و شرف عطا کردی و در همه جا، از تو نیکی و خوبی ساطع است.
هوش مصنوعی: وقتی وجودت با نور روشن شد، خاکی که در آن هستیم، به اندازهای پاک و لطیف میشود که از آسمانها هم لطیفتر است.
هوش مصنوعی: به بعضی از انسانهای بزرگ و بااخلاق، جایگاه و احترامی بخشیدهای به خاطر دانش و شناختی که دارند.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به نزدیکی و ارتباطی است که از سوی یک شخصیت یا مقام بلندمرتبه برقرار میشود. این نزدیکی به قدری تاثیرگذار و شگفتآور است که حتی بر احساسات و غرور دیگران تأثیر میگذارد و بارانی از فشارها و احساسات مختلف را به همراه میآورد. به عبارت دیگر، این ارتباط به قدری قدرتمند است که میتواند تغییرات عمیقی در رفتار و روحیه افراد ایجاد کند.
هوش مصنوعی: وقتی که ای نزدیک (دوست یا معشوق) خود را از نزدیکان و کسانی که در مقام بالاتر هستند، مشاهده کردند.
هوش مصنوعی: با تو به زبان احترام و محبت صحبت میکنند و از تو چیزهایی را درخواست میکنند که باید از تو بخواهند.
هوش مصنوعی: وقتی دیگران به عظمت تو نگاه میکنند، خود را در مقایسه با تو بزرگ و ارزشمند احساس میکنند.
هوش مصنوعی: او و محبوبش با ناز و لطافت صحبت میکنند و هر کدام میدانند که باید در این گفتگو آداب و نزاکت را رعایت کنند.
هوش مصنوعی: گاهی او و گاهی تو صحبت کن ای یادآور، زیرا که هم درون و هم بیرون یکسان است.
هوش مصنوعی: او تنها موجود همیشه پایدار است و از وجود او جهان و جان انسانها نیز دوام دارد.
هوش مصنوعی: هستی موجودات از او آشکار شد، مانند تصویری که بر روی آب دریا ایجاد میشود.
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن حالتی است که در آن موجها به طور نمادین به دنبال تحقق و ظهور هیجانات و احساسات در دریا هستند. به شکلی که این موجهای بیپایان و رو به افزایش، نشاندهنده تجلی و نمود زندگی و احساسات در دریا به حساب میآیند.
هوش مصنوعی: او میتواند با علم و زبان و بیان خود، جانش را به خاک بدهد.
هوش مصنوعی: چهره روح از بدن آشکار میشود و آب حیات از دهان جاری میگردد.
هوش مصنوعی: قطره آب نشاندهنده انسان و نمایانگر بخشش و مهربانی خداوند است.
هوش مصنوعی: خالق توانا و بزرگی وجود دارد که از یک قطره، دریایی بزرگ و بیپایان میسازد.
هوش مصنوعی: خالق روح و ایجادکننده انسان، نمادی از دانش و شناخت در وجود اوست.
هوش مصنوعی: حکمت انسان باعث رشد روح و جان او میشود و این نعمت باعث تنوع در انواع حیوانات میگردد.
هوش مصنوعی: وقتی نعمت آرزو به ما عطا شد، به همان اندازه نعمتش آشکار گشت.
هوش مصنوعی: آرزو به ما آرامش و خوشی میدهد و بینیازی از آرزو، به ما گرمی و لذت زندگی را هدیه میکند.
هوش مصنوعی: وقتی شخصی بتواند شکرگزاری کند و نعمتهای زندگیاش را بشناسد، نشاندهندهی قدرت و حکمت خداوند است که این نعمتها را برای او فراهم کرده است.
هوش مصنوعی: روح ناظر از مشاهده آفرینشها و زیباییهای آنچنان حیرتزده و ناتوان میشود که نمیتواند خالق این آفرینشها را توصیف کند.
هوش مصنوعی: هدف اصلی ذکر و یادآوری در مسیر معنوی، رسیدن به خداوند است، چون سخن و بیان انسان به هیچ وجه در شأن او نیست.
هوش مصنوعی: این شعر از زیبایی و فخر یک بیت سخن میگوید که در نوع خود بینظیر و حائز اهمیت است. شاعر اشاره میکند که با استفاده از این بیان خوب، پیام یا احساسی ویژه منتقل شده است که قابل مقایسه با هیچچیز دیگری نیست.
هوش مصنوعی: این شعر به حالتی اشاره دارد که افراد به خانه یا مکانی بازمیگردند، اما دست خالی و بدون دارایی هستند. در واقع، آنها به جایی برمیگردند که قبلاً خوشیها و ثروتهایی داشتهاند و اکنون چیزی ندارند. این وضعیت نمایانگر ناامیدی و کمبود است.
هوش مصنوعی: کسی جز او، خدا را نمیشناسد و هیچ راهی به سوی ما جز او وجود ندارد.
هوش مصنوعی: وقتی عقل نور خود را نتابد، چگونه میتواند زیبایی را درک کند؟
هوش مصنوعی: هیچکس از بزرگی و عظمت او نتوانسته است ذرهای از زیباییهایش را نشان دهد.
هوش مصنوعی: ای خردمند، پروردگار را بپرست، زیرا به درستی که درک و فهم انسان به خردش بستگی دارد و حقیقتی را نشان میدهد که او چگونه است.
هوش مصنوعی: عقل کل مانند شبنم است که از دریا میبارد و زندگی بخش جانها میباشد. این شبنم به خاطر فیض و لطفی که دارد، حیات را به موجودات میبخشد.
هوش مصنوعی: این دنیا نشانههایی از ویژگیهای اوست و صبح روشنایی آن، نشانهای از خورشید اوست.
هوش مصنوعی: عقل به نوعی به نکتهای اشاره دارد که از کلام او استخراج میشود و نفس او شبیه میوهای است که از گل چمن میروید.
هوش مصنوعی: نه دل هیچ نشانهای از ذات او دارد و نه هرگز به خود چنین گمانی میبرد.
هوش مصنوعی: خالق حکیم، هشت فضا را در میان عرش بزرگ و باشکوه آفریده است.
هوش مصنوعی: کل آنچه در این جهان وجود دارد، به گونهای حیرتانگیز و شگفتآور آفریده شده است و این خلاقیت نشان از توانایی و هنر سازندهاش دارد.
هوش مصنوعی: ممکن است او دارای صدها هزار دنیا باشد، اما از چشمان ما و عقل ما پنهان است.
هوش مصنوعی: فقط کسی که دارای عقل است میتواند به راه علم دست یابد و این مسیر او را به عظمت خداوند هدایت میکند.
هوش مصنوعی: آثار توانایی او به اندازهای زیاد است که عقل دوراندیش نیز نمیتواند به راحتی آن را درک کند.
هوش مصنوعی: کشتی اندیشهی افراد باهوش چه زمانی میتواند به ساحل این دریا برسد؟
هوش مصنوعی: در برابر دریای بیکران حکمت خداوند، دانش انسان فقط به اندازه یک قطره است.
هوش مصنوعی: این میزان هم بسیار زیاد است، چرا که نعمتهای او فراتر از تواناییهای بشری است.
هوش مصنوعی: ناتوانی در شکرگزاری از نعمتهای او به خودی خود نوعی شکرگزاری است؛ چون کسی که نمیتواند از نعمتها به خوبی قدردانی کند، به خاطر ناتوانیاش، عذری دارد.
هوش مصنوعی: سپاسگزاری از خداوند که خود، نعمتهای فراوانی را عطا کرده است، امری ضروری و واجب بر کسی است که از این نعمتها بهرهمند شده است.
هوش مصنوعی: پس نباید شکرگزاری برای نعمتهای بیشمار ما پایان پیدا کند.
هوش مصنوعی: عشق جان ما را زنده میکند و تنها گفتار و بیان نیست که این احساس را منتقل کند.
هوش مصنوعی: صحبتی است که بدون کلمات و صدا وجود دارد و وصفی است که نیاز به هیچ چیز ندارد و به انسان مهربانی میکند.
هوش مصنوعی: اگر معلوم است از گفتار، تمام با وصف بخشش و نعمتها ناتوان است.
هوش مصنوعی: محسن، انسان قابل ستایشی است و او فراتر از آن است که با کلمات توصیف شود.
هوش مصنوعی: هیچکس به حقیقت علم و دانش دست نیافته است، هرچند که دربارهاش سخنرانیها و حرفهای زیادی مطرح میشود.
هوش مصنوعی: آدمها در توصیف شناخت خود سخن میگویند، اما در حقیقت همه از آنچه که به دنبال آن هستند، دورند.
هوش مصنوعی: هیچ چیزی مانند او نیست و جان را به سوی توحید زنده میکند.
هوش مصنوعی: تمام کسانی که به یکتایی خداوند ایمان دارند، میدانند که خداوند بیهمتا و بینظیر است.
هوش مصنوعی: اگر فردی عاقل و دانا راهی را به یک جوان یا فرزندش نشان دهد، به او کمک کرده و به او راهنمایی کرده است.
هوش مصنوعی: شخصی که به دلیل ناتوانی و ضعف خود، نتواند به درستی از دنیای مادی استفاده کند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که از ظواهر دل بکند و به معنای واقعی دست یابد، از محتوای این کلام آگاه خواهد شد.
هوش مصنوعی: مقصود از این سخن، تشبیه مذهب به عقل نیست، بلکه تنها بیان پاکی و خلوص آن است.
هوش مصنوعی: انسان از آفتاب و دریا عظمت، برکت، نور و نعمتها را مشاهده میکند.
هوش مصنوعی: ننگ و عیب به چشمی که از ضعف و ناتوانی، این همه چیزهای عجیب و غریب را میبیند و باعث حیرت میشود، میخورد.
هوش مصنوعی: گفت برای خداوند بزرگ و بیهمتا، در دنیا مانند این دو وجود ندارد.
هوش مصنوعی: عذر و بهانهگیری افراد کمهمت در مقابل تلاش و تلاشگران، بیارزش است. انسانهای بزرگ و با همت از این افکار رها شده و به سوی اهداف والای خود حرکت میکنند.
هوش مصنوعی: بهتر است که به یاد هیچ تصوری از خود نمانیم و از خیالات و تصورات عبور کنیم.
هوش مصنوعی: اگر نتوانسته باشد به حقیقت برسد، در ذهن خود خیال میکند که به عبادت بتها مشغول است.
هوش مصنوعی: عزت او به قدری زیاد است که خود اجازه نمیدهد که ما جلو برویم.
هوش مصنوعی: دوباره جانم به خاطر عشق او در حال پرواز است و از ناتوانی بر زمین افتاده است.
هوش مصنوعی: عقل در مسیر او به حقیقت واقعی پی برده و به نشانهای که نه دیده و نه شناخته شده است، رسیده است.
هوش مصنوعی: اگر همه موجودات عالم به سخن درآیند، همیشه و به طور مداوم صحبت خواهند کرد.
هوش مصنوعی: وصف کردن ذات تو که هیچ حد و مرزی ندارد، در نهایت به این نتیجه میرسد که انسان به ناتوانی خود در توصیف آن اعتراف میکند.
هوش مصنوعی: زمانی که به اوج سخن رسیدم، فهمیدم که کلمات و بیان توانایی ادامه دادن ندارند.
هوش مصنوعی: هدف من در این دنیا ایجاد حیرت و سکوت است، مانند پاک کردن تخته و به فراموشی سپردن همه چیز.
هوش مصنوعی: ای پاک و دور از آنچه ما میدانیم و مقدس از هر آنچه ما نام ببریم.
هوش مصنوعی: ای بدن ما که از خاک به وجود آمده، روح پاکی به آن بخشیده شده است.
هوش مصنوعی: تو به انسانها آگاهی، فهم و قدرت بیان را عطا کردی.
هوش مصنوعی: تا زمانی که زبانم به یاد تو باز شده، ذکر و یاد تو در دلم مانند رایحهای خوش بو جاری است.
هوش مصنوعی: هرکسی به اندازهی خودش شعور و درک دارد و برای او تفکری مناسب است که با فهم خودش سازگار باشد.
هوش مصنوعی: هر کسی از ناتوانی خود فریاد میزند؛ آیا کسی میتواند تو را به خوبی توصیف کند؟
هوش مصنوعی: وقتی کوزهای را به دریا بیندازند، در عمق آب به آرامی و نرمی شناور میشود و به وضوح نمایان میگردد.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی بیانگر احساسات عمیق و درونی فرد است. او میگوید که توصیف احساساتش مانند امواج دریاست؛ هرچند که سطح دریا میتواند به وضوح نشان دهد، اما عمق آن بسیار بیشتر از آن چیزی است که به چشم میآید. این اشاره به وسعت و پیچیدگی احساسات و افکارش دارد که فراتر از سطح ظاهری است.
هوش مصنوعی: نابود باد سخنگویانی که فقط حرف میزنند و درک واقعی از مفهوم برایشان وجود ندارد، اگر تو رحمی به سخنرانان نکنی.
هوش مصنوعی: ای پروردگار با جلال و بزرگمنش، بندهی ضعیف و ناتوانم را ببخش.
هوش مصنوعی: بخششی کن و با دوستانش مهربان باش و بر خطاکارانش گذشت کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.