گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
همام تبریزی

عاقلان از غافلان اسرار خود پوشیده‌اند

آب حیوان در میان تیرگی نوشیده‌اند

رنگ حرص وشهوت از آیینه دل برده‌اند

تا در آن آیینه عکس روی دلبر دیده‌اند

جان خود در زلف کافرکیش جانان بسته‌اند

کافری بگزیده وز اسلام بر گردیده‌اند

در خرابات محبت جان گروگان کرده‌اند

تا ز معشوق سقیهم یک قدح بخریده‌اند

با وصال خوب روی خویش در پیوسته‌اند

ز آفرینش فارغ از کون و مکان ببریده‌اند

تا نبیند چشم ایشان روی هر نامحرمی

خویش را چون گنج در ویرانه‌ها پوشیده‌اند

با گدایی کرده نسبت خویشتن را چون کلیم

رفته در زیر گلیمی سلطنت ورزیده‌اند

رسته‌اند از عالم صورت‌پرستی روز و شب

چون همام اندر ره معنی به جان کوشیده‌اند

 
 
 
صائب تبریزی

نیست در روی زمین، یک کف زمین بی‌انقلاب

وقت آنان خوش که در زیر زمین خوابیده‌اند

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
جویای تبریزی

صید خلق اهل ریا در گوشه گیری دیده اند

دامن خود را از آن چون دام ماهی چیده اند

مولوی پر تکیه بر علمت مکن پرگاروار

آهنین پایان در این ره بیشتر لغزیده اند

قدر خود بنگر به میزان تمیز اهل طبع

[...]

بیدل دهلوی

لاله و گل چشمک رمز خوان فهمیده‌اند

زعفرانی هست کاین‌ها بر وفا خندیده‌اند

زین گلستانم به گوش آواز دردی می رسد

رنگ و بویی نیست اینجا بلبلان نالیده‌اند

برغرور فرصت ما تا کجا خندد شباب

[...]

پروین اعتصامی

گفت با زنجیر، در زندان شبی دیوانه‌ای

عاقلان پیداست، کز دیوانگان ترسیده‌اند

من بدین زنجیر ارزیدم که بستندم بپای

کاش میپرسید کس، کایشان بچند ارزیده‌اند

دوش سنگی چند پنهان کردم اندر آستین

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه