دیگر نخوانم جان تورا زیرا که از جان خوشتری
از حسن خوبان نشمرم حسنت که زایشان خوشتری
تشبیه رویت کردمی در حسن هر باری به مه
چون نیک وا دیدم بسی از ماه تابان خوشتری
در بوستان گل دیدهام سنبل بسی بوییدهام
از رو و مو ای خوش پسرهم زین و هم زان خوشتری
چون زلف عنبربار خود داری پریشان کار من
لیکن چو از باد صبا گردد پریشان خوشتری
از ناز چون بر رهگذر قصد خرامیدن کنی
هر کس که بیند گویدت سروا خرامان خوشتری
هشیار خوبی ای پسر می نوش میکن زان سبب
کز باده چون از باد سرو افتان و خیزان خوشتری
چون بلبل گلزار حسنی ای همام خسته دل
در مدح گلزار رخش دایم سرایان خوشتری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بخرام، ای سرو روان کز باغ رضوان خوشتری
دلدادگان خویش را می کش که از جان خوشتری
در هوشیاری مهوشی، سرمست و غلتان دلکشی
چون مو کنی شانه کشی، طره پریشان خوشتری
چوگانت سر جو از همه، سر برد گو از همه
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.