ای صبا قصه عشاق بر یار بگو
خبری از من دل داده بدلدار بگو
از رسانیدن پیغام رهی عار مدار
بگلستان چو درآیی سخن خار بگو
چون بحضرت رسی امسال بدان راحت جان
آنچه از رنج رسیدست بمن پار بگو
ور بقانون ادب بر در او ره یابی
با شفایک دو سخن از من بیمار بگو
خبر آدم سرگشته برضوان برسان
قصه بلبل شوریده بگلزار بگو
چون بدان خسرو شیرین ملاحت برسی
بیتکی چندش ازین مخزن اسرار بگو
غزلی کز من گوینده سماعت باشد
باصولی که درآن طبع کند کار بگو
ور بپرسد که برویم نگرانی دارد
شعف بنده بدان طلعت و دیدار بگو
خادمانی که درآن پرده عزت باشند
در اگر بر تو ببندند ز دیوار بگو
ور بدانی که دوم بار نیابی فرصت
وقت اگر دست دهد جمله بیکبار بگو
کای ازو روی نهان کرده چو اصحاب الکهف
او سگ تست مرانش زدر غار بگو
سیف فرغانی بی روی تو تا کی گوید
ای صبا قصه عشاق بر یار بگو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از صبا (باد صبح) میخواهد که داستان عاشقان را به یار برساند و از حال خودش که دلباخته است، خبر دهد. او از صبا میخواهد تا پیغامش را به گلستان برساند و از رنجهایی که کشیده بگوید. شاعر تأکید میکند که اگر به درگاه محبوب برسد، باید از درد و غمهایش صحبت کند و در ادب و احترام دو کلمهای از او بگوید. همچنین از صبا میخواهد که خبر سرگشتگی آدم را به بهشت برساند و از بلبل در باغ گل بگوید. در ادامه، شاعر از صبا میخواهد که اگر به آن خسرو شیرین ملاحت برسد، چند بیت از اسرار عاشقانه را بیان کند. او همچنین درباره خیالی از معشوق روزهای بعد سخن میگوید و از صبا میخواهد که به دلوَر خود بگوید که در غیبتش دلتنگ است. شاعر با احساسات عمیق و longing، تمامی حسرتها و عشقهای خود را در این شعر بیان کرده است.
هوش مصنوعی: ای نسیم، داستان عاشقان را به معشوقه بگو و از حال من که دل باختهام و دلم برای او تنگ است، خبر بده.
هوش مصنوعی: اگر پیامی برای کسی داری، در انتقال آن خجالت نکش. وقتی وارد گلستان میشوی، از دردها و سختیها حرف بزن.
هوش مصنوعی: زمانی که به حضورت میرسم، امسال میخواهم از آرامش زندگی بگویم و همهی سختیها و رنجهایی که تحمل کردهام را کنار بگذارم و با تو دربارهی خوشیها صحبت کنم.
هوش مصنوعی: اگر با رعایت آداب و قوانین به در او راه یابی، با لطافت و نرمی از حال من بیمار دو کلام بگو.
هوش مصنوعی: به کسی که در بهشت است بگو که داستان بلبل غمگین را در گلزار روایت کند.
هوش مصنوعی: زمانی که به زیبایی و ملایمت خسرو شیرین میرسی، چند نکته از این گنجینهی اسرار را بگو.
هوش مصنوعی: غزلی که من میگویم، اگر با اصولی که در آن به کار میرود، شما را تحت تأثیر قرار دهد، بفرمایید که بگویم.
هوش مصنوعی: اگر کسی از من بخواهد که برویم، نگران است. بگو که من به خاطر چهره و دیدن او خوشحالم.
هوش مصنوعی: کسانی که در مقام و شأن بلندی قرار دارند، اگر درب را به روی تو ببندند، از دیوار بگو و ناامید نشو.
هوش مصنوعی: اگر میدانی که دیگر فرصتی برای تکرار پیدا نخواهی کرد، پس باید تمام گفتگوهایت را به یک بار بگویی.
هوش مصنوعی: ای کسی که چهرهات پنهان است، مانند اصحاب کهف که در غار پنهان شدند، این سگ تو هستی، خدایش را از غار دور نکن.
هوش مصنوعی: سیف فرغانی در این بیت به احساس تنهایی و دلتنگی خود اشاره میکند. او از نسیم صبح انتظار دارد که داستان عشقهای بیثمر را برای محبوبش بگوید و از او خواستار توجه و حضور میشود. او در میپرسد که بدون روی محبوبش چه زمانی میتواند داستان عشق را بازگو کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای صبا آنچه شنیدی ز لب یار بگو
عاشقان محرم رازند نه اغیار بگو
هم تو داری خبر از زلف گره بر گرهاش
پیش ما قصه دلهای گرفتار بگو
شرح غارتگری زلف دلاویز بکن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.