نیاید در قلم یارا حدیث آرزومندان
اگر صد سال بنویسم بود باقی دو صد چندان
در این آتش که من هستم زمانی دشمنت بادا
که حالی آب گرداند وجودش گر بود سندان
نیم آن کز تو برگردم فراقم گر کشد یا نه
به زخم از یار برگشتن نباشد مذهب رندان
ز خاک استخوان من دمد بوی وفاداری
نباشد دوستانت را وفای شست پیوندان
مگر بر جان مشتاقان ببخشاید دلت ور نی
نه مردی سود میدارد نه تدبیرخردمندان
نمیدانم چه رویست آن که هر جایی که بنمودی
زحیرت عقل میگیرد سر انگشت در دندان
میان روضه با رضوان چو بی روی تو بنشینم
در آن ساعت چنان باشم که با اغیار در زندان
به محشر دیدهٔ آدم شود از دیدنت روشن
در آن مجمع که اندازد نظر بر روی فرزندان
تمنا یک نظر دارد همام از گوشه چشمت
امید بندگان باشد به الطاف خداوندان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق عاشقانه و آرزوی وصال میپردازد. شاعر به این نکته اشاره میکند که حتی اگر سالها بنویسد، احساساتش باقی مانده و بیشتر خواهد شد. او در آتش عشق با دشمنی میسوزد و از جدایی از معشوق رنج میبرد. شاعر به وفاداری و ارادت به معشوق اشاره دارد و میپرسد آیا ممکن است دل او به عشاق رحم کند یا نه. او به وضعیت خود در دنیای بدون معشوق اشاره میکند و میگوید در مقام محشر، زیبایی دیدن محبوبش چگونه خواهد بود. شاعر در نهایت به امید محبتهای خداوند و نگاه معشوق به بندگان تاکید میکند.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم بگویم، هیچ قدرتی در نوشتن نمیتواند داستان آرزوهای مردم را به تصویر بکشد، حتی اگر صد سال زمان صرف کنم. زیرا این آرزوها به قدری زیاد و پیچیدهاند که دو برابر آنچه که نوشتهام باقی میماند.
هوش مصنوعی: در این آتش که من در آن قرار دارم، زمانی برای دشمنت خواهد بود که اگر وجودش به مانند یک سندان باشد، آب فروردین به حالت جوش درآید. به عبارت دیگر، موقعیتی برای دشمن به وجود خواهد آمد که به شدت آسیبپذیر خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر من از تو دور شوم، چه بخواهم و چه نخواهم، جدایی من را خواهد آزار داد. برگرداندن به سوی محبوب، در مرام عاشقان نیست.
هوش مصنوعی: از خاک من بوی وفاداری میآید، اما اگر دوستانت به وعدههای خود وفا نکنند، وفای واقعی در آن پیوندها وجود ندارد.
هوش مصنوعی: آیا دل تو بر جان عاشقان رحم میکند؟ اگر نه، نه مردان چیزی عایدشان میشود و نه تدبیر خردمندان به کار میآید.
هوش مصنوعی: نمیدانم چه چیزی است که هر کجا که خود را نشان میدهی، عقل آدم را به چالش میکشد و انگشتش را در دندانش میبرد.
هوش مصنوعی: وقتی در بهشت با زیبایی تو نباشم، حتی اگر در باغهای بهشت هم باشم، احساس میکنم که در کنار دیگران در زندان هستم.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، با دیدن تو چشمان آدمی روشن میشود، در آن جمعی که به چهره فرزندان نگاه میکند.
هوش مصنوعی: همام از گوشه چشمت انتظار دارد که بندگان با دیدن تو به الطاف و نعمتهای خداوند امیدوار شوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خدای او را همی دارد خداوند خداوندان
از او یابند کام دل همه خویشان و پیوندان
بنالد جان بدخواهان چو تیغ او شود خندان
چو شیران پیش اندر صف چو اندر وصف صد چندان
همی گیرد جهان یکسر بتیغ او هنرمندان
[...]
جهانداری جوان دولت سرافراز عدو بندان
ابوالحارث ملک سنجر خداوند خداوندان
مه ترکی زبان من نداند فارسی چندان
چو گویم بوسه ده مشکل نهد بر فارسی دندان
پریرم بود در دل شوق او چندان که می مردم
چو آمد دی دو چندان گشت و هست امروز صد چندان
ز غیرش دیده دربستم مکن گو جا به دل هر بت
[...]
چه سان در حلقه آغوش گیرم شوخچشمی را
که از شوخی نگین را از نگین دان میکند بیرون
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.