نوبهار و بوی زلف یار و انفاس نسیم
اهل دل را میدهد پیغام جنات نعیم
صبح سر بر زد ز مشرق باده پیش آر ای ندیم
یک زمانم بیخبر کن تاکی از امید و بیم
مرغ گویا گشت مطرب گو نوایی خوش بزن
یاد ده ما را وفای یار و پیمان قدیم
هر گران جانی نشاید مجلس اصحاب را
با ملیحی شنگ باشد یا سبک روحی ندیم
در چنین موسم که گلها خیمه بر صحرا زدند
گر درون خانه بنشینی بود عیبی عظیم
وصل جانان را غنیمت میشمر فصل بهار
فرصتی کز دست شد نتوان خرید اورا به سیم
عالم حسن و ملاحت نیست این میدان خاک
خار میماند به جا و گل نمیماند مقیم
بعد از این ما و گل افشان و سماع و روی دوست
کوس عشق شاهدان نتوان زدن زیر گلیم
صحبت خوبان نباشد بی ملامت ای همام
مدعی را گو که از جاهل نمیرنجد حکیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیباییهای بهار و عشق اشاره میکند و آن را فرصتی گرانبها میداند. او از بوی زلف یار و نسیم دلانگیز صحبت میکند و از جوانان میخواهد تا از این فصل زیبای بهار استفاده کنند و در کنار دوستان و محبوبان خود لحظات خوشی را سپری کنند. همچنین تأکید میکند که در این ایام، درون خانه نشستن خطاست و باید از فرصت وصل یار بهرهبرد. شاعر به لذتها و زیباییهای این دنیا اشاره دارد و یادآور میشود که این لحظات نمیتوانند همیشگی باشند. در نهایت، او بر اهمیت گفتگو و دوستی با نیکان تأکید میکند و به نادانی مدعیان اشاره میکند.
هوش مصنوعی: بهار تازه و عطر گیسوی محبوب و نسیم ملایم، پیام خوشبختی و آرامش را به دلهای اهل عشق میرساند.
هوش مصنوعی: صبح طلوع کرد، بیا ای دوست، یک بار نوشیدنی بیاور تا لحظهای از همهٔ امیدها و نگرانیها بیخبر شوم.
هوش مصنوعی: پرندهای که خوشصداست، به شکل نوازندهای درآمده و نغمهای خوش میزند. ای پرنده، ما را به یاد وفاداری یار و عهد قدیمیمان بینداز.
هوش مصنوعی: هر کسی که روحش سنگین است و بار عظیمی بر دوش دارد، نباید در مجلس دوستان حاضر شود. در این مجالس بهتر است کسی باشد که روحی شاد و سبک دارد.
هوش مصنوعی: در این زمان که گلها در دشت برای خود بساط شادی و زیبایی برپا کردهاند، اگر تو در خانه بمانی و از این زیباییها لذت نبری، قطعاً کار نادرستی کردهای.
هوش مصنوعی: در این فصل بهار، هنگامی که به معشوق میرسیم، آن را گنجی ارزشمند میدانیم، زیرا فرصتی که به دست آمده است، نمیتوان با پول خرید.
هوش مصنوعی: این دنیا جایی برای زیبایی و دلربایی نیست؛ در این میدان، خاک و خار باقی میمانند و گلها نمیتوانند در اینجا بمانند.
هوش مصنوعی: در آینده، ما به همراه گلها و شادی و عشق، در کنار چهره محبوب خود خواهیم بود و نمیتوانیم محبت و عشق را پنهان کنیم.
هوش مصنوعی: گفتوگو با افراد نیکوکار همیشه خالی از انتقاد نیست. به کسی که ادعای روشنفکری دارد بگو که حکیم از نادانی دلگیر نمیشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فر او گاه وزیدن گر به سنگ آرد نسیم
یک سخندان را ز یک معطی نه زر باید نه سیم
خیر ازو زینت همی سازد چو اجسام از لباس
فضل از او قوت همی گیرد چو ارواح از نسیم
روی او در چشم ما همچون به دور اندر صدور
[...]
چون تمام عمر نیکی کرد با تو آن کریم
از بدی خود چرا ترسی تو آخر ای لئیم
تو یتیمی با تو او هرگز نخواهد کرد قهر
زانکه او خود کرد نهی قهر کردن با یتیم
هرچه میخواهی تو ازوی میدهد بیشک تورا
[...]
مهتر آن بهتر که باشد فاضل و راد و کریم
تا هم از وی مدح او را مایه بردارد حکیم
حکمت آرا اینقدر داند که مهتر به بود
فاضل و راد و کریم از جاهل و زفت و لئیم
هر لئیم و زفت و جاهل را نگوید مدح از آنک
[...]
علم آصف گنج قارون صبر ایوب رسول
یاد کرد اندر کتاب این هر سه لقمان حکیم
هرکه بازد عاشقی با این سه چیز ای نیکنام
لام او هرگز نبیند روی ضاد و روی میم
خواجه را دیدی تو تا بنشست بر دیوان ملک
خود خبر داری که من از غصهاش چو نمیزِیَم؟
او میان دست و آنگه بر سر او من به پای
او ز من غافل ولیکن من از او غافل نِیَم
آرزو میآیدم روزی که او در منصبش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.