چون سر زلف تو برعارض زیبا دیدم
روز نوروز و شب قدر به یکجا دیدم
در بهشت رخ تو بر طرف آب حیات
جان صاحبنظران را به تماشا دیدم
مه به روی تو چه ماند که به جای کلفش
نقطهها بر رخت از عنبر سارا دیدم
گفت روی تو به خورشید که هرگز دیدی
بهتر از خویش بگفتا که شما را دیدم
به سر زلف تو کردم نظر از هر مویش
صد دل شیفته را سلسله بر پا دیدم
دل خود را ز میان همه میجستم باز
بند آن شیفته بر جمله اعضا دیدم
گفتمش کار تو با سلسله چون است ای دل
گفت کاین بند فتوح همه دلها دیدم
چون در آن زلف چو زنجیر بیابم راهی
از جهان آنچه مرا بود تمنا دیدم
سخن خال و لبت چون به زبان آوردم
دهن خویش پر از عنبر و حلوا دیدم
لب لعلت قدم خواجه نمییارم گفت
لایق خاک در مجلس اعلا دیدم
گر به سوی تو بود میل افاضل چه عجب
جویها را همه آهنگ به دریا دیدم
از نعم گفتن تو سائل انعامت را
دهن از خنده به شکل دهن لا دیدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوش در گردن شب عقد ثریا دیدم
نوعروسان فلک را به تماشا دیدم
رانده بودم همه شب گرد زوایای فلک
ماه را در فلک عقد ثریا دیدم
بود آوردۀ غواص شب از قلزم غیب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.