خیال دوست که در خواب میکند بازی
درون دیدهٔ پُرآب میکند بازی
در آفتاب، سر زلف عنبرافشانش
چو هندویی ز سر تاب میکند بازی
ز طوطی خط او چون نبات بگدازم
از آنکه با شکر ناب میکند بازی
به گرد چشمهٔ نوش و لب شکربارش
بنفشه با گل سیراب میکند بازی
از آن زمان که پرید از برم کبوتر دل
در آن دو طرّهٔ پرتاب میکند بازی
بیا و بر رخ همچون زرم تماشا کن
که آب دیده چو سیماب میکند بازی
ز نازکی تن چو قاقمش به رنج آید
اگرچه بر سر سنجاب میکند بازی
تنم که غرقهٔ دریای اشک خونین شد
چو ماهی است که در آب میکند بازی
درون خانهٔ دلبر نمیرود حیدر
چو حلقه بر در ازین باب میکند بازی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه چشم مست تو با خواب می کند بازی
دو چشم من همه با آب می کند بازی
چنین که غمزه شوخ تو مست و مخمورست
چرا بگوشه ی محراب می کند بازی
ببین که آهوی روباه باز صیادت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.