گنجور

 
حیدر شیرازی

به ناز اگر ز در آن سرو ناز باز آید

به صید کردن مرغ دلم چو باز آید

به ناز در چمن جان خود کنم جایش

اگر به طرف چمن همچو سرو ناز آید

به مجلسی اگر آن رود را به چنگ آرم

چو رود، کار من بی نوا بساز آید

کسی که دیده به محراب ابرویت افکند

به پیش قبله ی روی تو در نماز آید

بر آنکه روز رخت را شبی نظاره کند

دل رمیده ی من در شب دراز آید

هر آنکه رشته ی مهر تو در دلش باشد

چو شمع از آتش مهر تو در گداز آید

ز غصه حیدر آشفته دل به پای طلب

همیشه بر سر کوی تو از نیاز آید

 
 
 
قطران تبریزی

اگر بمهر من آن ماه را نیاز آید

چنانکه زود برفتست زود باز آید

برزم رفت و بسی رنج نابسازی کرد

رسد بباده خوری باز بزم ساز آید

همی دهیم براه فراز کردن چشم

[...]

وطواط

تویی ، شها ، که بتو چرخ را نیاز آید

ببارگاه تو اقبال در نماز آید

زطبع دشمن جاهت سموم غم خیزد

ز رشح خدمت صدرت نسیم ناز آید

ز عون تیغ تو ملت بانتظام رسد

[...]

سعدی

به کوی لاله رخان هر که عشقباز آید

امید نیست که دیگر به عقل بازآید

کبوتری که دگر آشیان نخواهد دید

قضا همی‌بردش تا به چنگ باز آید

ندانم ابروی شوخت چگونه محرابیست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
حکیم نزاری

زهی مراد اگر از دست رفته بازآید

به دست وانۀ امّیدِ من چو بازآید

ستیزِ عیب کنان را وفایِ عهد کند

خلافِ مدّعیان را به صلح بازآید

مرا ز من بستاند زبس که بنوازد

[...]

خواجوی کرمانی

بخشم رفته ما گر بصلح باز آید

سعادت ابدی از درم فراز آید

حکایت شب هجر و حدیث طره دوست

اگر سواد کنم قصه ئی دراز آید

چو یاد قامت دلجوی او کند شمشاد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه