گنجور

 
هلالی جغتایی

آه! ازین روزگار برگشته

که ز من لحظه لحظه برگردد

گر فلک را به کام خود خواهم

او به کام کس دگر گردد

ور ز جام نشاط باده خورم

باده خونابهٔ جگر گردد

ور قدم بر بساط سبزه نهم

سبزه در حال نیشتر گردد

لیک با این خوشم، که طالع من

نتواند ازین بتر گردد