دل به امید کرم دادم و دیدم ستمت
چه ستمها که ندیدم به امید کرمت؟
دارم آن سر: که به خاک قدمت سر بنهم
غیر ازینم هوسی نیست، به خاک قدمت
تویی آن پادشه مملکت حسن، که نیست
حشمت و خیل بتان درخور خیل و حشمت
لطف تو کم ز کم و جور تو بیش از بیش است
میکنم شکر و ندارم گله از بیش و کمت
عاشق دلشده را موج غم از سر بگذشت
دست او گیر، که افتاده به دریای غمت
رقم از مشک زدی بر رخش، ای کاتب صنع
آفرین بر تو و بر خامهٔ مشکین رقمت!
دفتر شرح غمت رفت، هلالی، همه جا
گرچه صد ره ببریدیم زبان قلمت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بکشم گر همه کوه است وز آهن ستمت
بر ندارم به جفا چشم امید از کرمت
تا بمیرم زغمت روی نتابم هرگز
وین تفاخر نه بس آخر که بمیرم ز غمت
در وفای تو نشینم که توانم بر خواست
[...]
ای فلک سبزه ئی از صحن ریاض کرمت
بیت معمور مقامی ز حریم حرمت
آسمان چرخ زنان گرد زمین می گردد
تا مگر خاک شود پیش غبار قدمت
گاو گردون زره کاهکشان بگریزد
[...]
پیش ازان دم که دهم جان من بیدل ز غمت
قدمی نه که شوم خاک به زیر قدمت
رحمتی کن که من تشنه جگر می میرم
چشم بر رشحه آبی ز سحاب کرمت
خوش بران رخش که در جلوه گه حشمت و ناز
[...]
ای طربخانه دل خلوت سلطان غمت
پرده دیده سراپرده خاک قدمت
وعده داد مرا ماه من امشب ای صبح
بخدا گر همه صدقست نگه داردمت
بعلاجی دگرم حال مگردان که مرا
[...]
ای علمدار به خون غوطهورم کو علمت
به سر خاک به نمود مکان از ستمت
نظری سوی برادر بنما باز که باز
جانی آید به بدن از نگه دم به دمت
فرش سم فرس خصم شده پیکر تو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.