دوشینه کجا رفتی و مهمان که بودی؟
دل بی تو بجان بود، تو جانان که بودی؟
این غصه مرا کشت که: غمخوار که گشتی؟
وین درد مرا سوخت که: درمان که بودی؟
با خال سیه مردم چشم که شدی باز؟
با روی چو مه شمع شبستان که بودی؟
ای دولت بیدار، بپهلوی که خفتی؟
وی بخت گریزنده، بفرمان که بودی؟
شوری بدل سوخته افتاد، بفرما:
امشب نمک سینه بریان که بودی؟
من با دل آشفته چه دانم که: تو امشب
جمعیت احوال پریشان که بودی؟
دور از تو سیه بود شب تار هلالی
ای ماه، تو خورشید درخشان که بودی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مست آمده ای باز به مهمان که بودی؟
دانم شکری در شکرستان که بودی؟
ای یار جدا مانده، دل تنگ که جستی؟
ای یوسف گم گشته به زندان که بودی؟
دیوانه من بر سر کوی که گذشتی؟
[...]
ای شمع چگل دوش در ایوان که بود
وی سرو روان دی بگلستان که بودی
وی آیت رحمت که کست شرح نداند
کی بود نزول تو و در شان که بودی
چو صبح بر آمد بسر بام که رفتی
[...]
سیمین بدنا! شمع شبستان که بودی؟
من سوختم، آرایش ایوان که بودی؟
نگذاشته ای دین به خرابات نشینان
در صومعه، غارتگر ایمان که بودی؟
خار عجبی بود به چشم از ره خوابم
[...]
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.