سیمین بدنا! شمع شبستان که بودی؟
من سوختم، آرایش ایوان که بودی؟
نگذاشته ای دین به خرابات نشینان
در صومعه، غارتگر ایمان که بودی؟
خار عجبی بود به چشم از ره خوابم
دوشینه گل جیب و گریبان که بودی؟
آشفته شد ای باد صبا از تو دماغم
در سلسلهٔ زلف پریشان که بودی؟
هر زخم تو لب می مکد از جوش حلاوت
ای دل هدف ناوک مژگان که بودی؟
شب با که نشستی، سر زلفت که به کف داشت؟
جانان من، آرام دل و جان که بودی؟
پیدا بود از لعل تو پیمانه کشیها
ای عهد شکن بر سر پیمان که بودی؟
بی لعل تو الماس بود روزی داغم
ای شور قیامت نمک خوان که بودی؟
آرام نگردید درین دشت نصیبت
ای سیل، خروشان کهِ جوشان که بودی؟
جان مست حزین می شود از طرز صفیرت
دستان زنِ خوش لهجهٔ بستان که بودی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق عشق و دلتنگی شاعر اشاره دارد. شاعر با نگاهی نوستالژیک به لحظات گذشته و زیباییهای یک معشوق خاص میپردازد. او از سوختن دل و خاطرات شیرین آن دوران یاد میکند و به شیفتگی خود نسبت به معشوق اشاره میکند. شاعر درمییابد که معشوقش نه تنها زیباییهای ظاهری دارد بلکه در دل و روح او نیز تاثیر عمیقی گذاشته است. در کل، شعر به نوعی جستجو در یادها و احساسات عاشقانه است که معشوق را به عنوان منبع زیبایی، آرامش و پیچیدگیهای عاطفی معرفی میکند.
هوش مصنوعی: ای سیمینبدن! تو که در شبستان مانند شمع روشنی میبخشیدی، حالا کجایی؟ من در آتش عشق تو سوختم، زیبایی و زینت ایوان کجاست؟
هوش مصنوعی: تو اجازه ندادهای که دین در مجاورت گناهکاران و افراد غارتگر قرار گیرد، پس چه کسی بود که ایمان را چنین به تاراج ببرد؟
هوش مصنوعی: دوش در خواب، خار عجیبی به چشمم آمد. گلها در جیب و گریبان من چه بود؟
هوش مصنوعی: ای باد صبا، چه طور شده است که من از تو، به خاطر زلفهای پریشان او، دچار آشفتگی و سردرگمی شدهام؟ تو که همیشه به عنوان پیامآور عشق و زیبایی میآمدی، چرا حالا باعث این وضعیت شدهای؟
هوش مصنوعی: هر آسیبی که به تو میزند، مانند شیرینی لبی است که به آرامی از آن میچکد. ای دل، هدف تیر چشمهای زیبا چه کسی بوده است؟
هوش مصنوعی: در شب با چه کسی نشستهای و سر گیسوانت را در دست کی گرفتهای؟ ای محبوب من، تو که بودی که آرامش دل و جانم هستی؟
هوش مصنوعی: از زیبایی و ارزش لعل تو، واضح بود که تو چه کسی هستی، ای کسی که به قول و قرار خود وفا نکردی و بر سر پیمان چه کسی حضور داشتی؟
هوش مصنوعی: روزگاری لعل تو باعث درخشش و زیبایی من بود، ای شورانگیز قیامت! اکنون که به یاد تو میافتم، درد و داغی در وجودم حس میکنم. تو کیستی که نمک بر زخمهای من میزنی؟
هوش مصنوعی: در این دشت، ای سیل، نمیتوانی آرام بگیری، زیرا تو همچون جریانی خروشان و پرجنبوجوش هستی که همیشه در حال حرکت و تلاطم است.
هوش مصنوعی: جان به حالت مسحورکنندهاش میافتد وقتی صدای دلنشین دستان زنی در باغ به گوش میرسد. تو کیستی که چنین احساسی را به وجود میآوری؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مست آمده ای باز به مهمان که بودی؟
دانم شکری در شکرستان که بودی؟
ای یار جدا مانده، دل تنگ که جستی؟
ای یوسف گم گشته به زندان که بودی؟
دیوانه من بر سر کوی که گذشتی؟
[...]
ای شمع چگل دوش در ایوان که بود
وی سرو روان دی بگلستان که بودی
وی آیت رحمت که کست شرح نداند
کی بود نزول تو و در شان که بودی
چو صبح بر آمد بسر بام که رفتی
[...]
دوشینه کجا رفتی و مهمان که بودی؟
دل بی تو بجان بود، تو جانان که بودی؟
این غصه مرا کشت که: غمخوار که گشتی؟
وین درد مرا سوخت که: درمان که بودی؟
با خال سیه مردم چشم که شدی باز؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.