آنکه از درد دل خود بفغانست منم
وانکه از زندگی خویش بجانست منم
آنکه هر روز دل از مهر بتان بردارد
چون شود روز دگر باز همانست منم
آنکه در حسن کنون شهره شهرست تویی
وانکه در عشق تو رسوای جهانست منم
آنکه در صومعه چل سال شب آورد بروز
وین زمان معتکف دیر مغانست منم
در غمت گرچه بیک بار پریشان شده دل
آنکه صد بار پریشان تر از آنست منم
عاشقان تو همه نامی و نشانی دارند
آنکه در عشق تو بی نام و نشانست منم
عاقبت همچو هلالی شدم افسانه دهر
آنکه هر جا سخنش ورد زبانست منم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آنکه پیوسته به رویت نگرانست، منم
وانکه حیران تو بیش از دگرانست منم
آنکه از کوی تو ای خانه برانداز امید
بسته رخت سفر و دلنگرانست منم
نقد جان می دهم و جنس وفا می طلبم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.