آمد بهار و خوشدلم از رنگ و بوی گل
آن به که می کشم دو سه روزی به روی گل
گل دیدم، آرزوی کسی در دلم فتاد
کز دیدنش کسی نکند آرزوی گل
این دم که بوی دلکش گل می دهد نسیم
بس دلکش است گشت گلستان به بوی گل
خوش آن که یار باشد و من در حریم باغ
من سوی او نظر فکنم، او به سوی گل
دید آن دو رخ هلالی و آسوده دل نشست
از جست و جوی لاله و از گفت و گوی گل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای برده آتش رخ تو آب و رنگ گل
با روی تو چرا بودم راه سوی گل
با نکهت دو زلف تو عنبر چه می کنم
با روی تو کجا برم ای دوست بوی گل
زان رو که نیست در گل خوش بو وفا بسی
[...]
حیرت نگر که در بغل غنچه بوی گل
زنجیر پاره می کند از آرزوی گل
سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل
عاشق گل نظاره نچیند ز روی گل
گر صبحدم به سیر گلستان گذر کنی
چون بوی گل به یاد رود رنگ و بوی گل
زان طره گر مشام صبا مشکبو شود
[...]
تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل
هرگز نمی رود ز دلم گفتگوی گل
امداد رفتن از کف پایی نخواستم
هر چند خوار کرد مرا جستجوی گل
در سر خیال سنبل زلف تو داشتم
[...]
داریم در هوای تو مستی به بوی گل
ما راست باده ای که تو نوشی به روی گل
اندازه سنج رشکم و ترسم ز انتقام
پوشم ز شمع چشم و نبینم به سوی گل
بر گوشه بساط غریبست و آشناست
[...]
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.