گنجور

 
هلالی جغتایی

ای قامتت ز سرو سهی سرفرازتر

لعلت، ز هر چه شرح دهم، دلنوازتر

از بهر آنکه با تو شبی آورم بروز

خواهم شبی ز روز قیامت درازتر

جان از تب فراق تو در یک نفس گداخت

هرگز تبی نبود ازین جانگدازتر

من در رهت نهاده بیاری سر نیاز

تو هر زمان زیاری من بی نیازتر

درباختیم دنیی و عقبی بعشق پاک

در کوی عشق نیست ز ما پاکبازتر

دردا! که باز کار هلالی ز دست رفت

کارش بساز، ای ز همه کارسازتر

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
اهلی شیرازی

ای بی تو روزم از شب غم جانگدازتر

شب از هزار روز قیامت دراز تر

شمشاد و سرو اگرچه سرافراز عالمند

نخل قد تو از همه شد سرفراز تر

بیچاره کرد عشق توام گرچه پیش ازین

[...]

بابافغانی

ای عارضت به بوسه ز لب دلنوازتر

آبت ز آتش همه کس جانگدازتر

شمعیست قامت تو که در جلوه ی جمال

هست از تمام کج کلهان سرفرازتر

آه از تکبر تو که بیگانه تر شوی

[...]

نظیری نیشابوری

هر روز هست ناله مرغان درازتر

گلزار بی وفاتر و گل بی نیازتر

پیداست عیش مجلسیان را مدار چیست

می جانگداز و مطرب از آن جانگدازتر

دارند بلبلان همه زاری که در چمن

[...]

قدسی مشهدی

ای دست تو به کینه ز دوران درازتر

چشمت ز حادثات جهان فتنه‌سازتر

چندان که آن صنم گره از زلف باز کرد

در وصف خویش کرد زبانم درازتر

شاید که دود از دل گردون برآورد

[...]

حزین لاهیجی

با آنکه نیست از تو بتی دلنوازتر

از روز حشر، شد شب هجرم درازتر

دل شکوه از کدام جفای تو سر کند؟

هر شیوهٔ تو از دگری جانگدازتر

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه