ایّام، گرسنه اژدهایی ست
کاو راست نواله، مغز آدم
گشته ست به خون مردمی سرخ
این اشقر دیوزاد را، دم
این تیشهٔ نخل میوه افشان
نگذاشت به ریشهٔ وفا، نم
ابنای زمان به رتبه پیش اند
از ابن زیاد و ابن ملجم
آفاق گرفته، ظلمت جهل
کو صبح، که از صفا زند دم؟
چون سلسله، در نطاق پرخاش
مشتی سفله، فتاده درهم
از مادر روزگار بی مهر
با حقد و نفاق، زاده توام
دور است، سلامت از لقاشان
شد ترک سلام، شقِّ اسلم
کو نوح و دعای چشمه زایش؟
واجب شده، شست وشوی عالم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تصویر کشیدن وضعیت دردناک و ظلمت حاکم بر جامعه میپردازد. شاعر از گرسنگی و نابودی که بهواسطهی ظلم و جهل بر مردم سایه انداخته، سخن میگوید. در این میان، اشاره به تاریخ و شخصیتهای منفی مانند ابنزیاد و ابنملجم نشاندهندهی تکرار cyclical ظلم در تاریخ است. شاعر از نفاق و کینهای که از زمانه به ارث بردهایم، گلایه میکند و به دنبال نشانهای از رهایی و سلامتی از این وضعیت تاریک میباشد. در نهایت، او امیدوار است که روزی نور و شفافی به عالم بازگردد.
هوش مصنوعی: روزگار همچون اژدهایی گرسنه است که به راستی به مغز آدمی چشم دارد.
هوش مصنوعی: این دیو زاده با دمش، به خاطر خون مردم بیگناهی که ریخته شده، به رنگ سرخ درآمده است.
هوش مصنوعی: این تیشهٔ نخل که به باروری درخت اشاره دارد، وفای ریشه را تحت تأثیر قرار داده و باعث شده که این وفا نتواند به خوبی رشد کند. به عبارت دیگر، مشکلات یا موانع باعث شدهاند که وفا و صداقت نتوانند به درستی شکوفا شوند.
هوش مصنوعی: نسلهای امروزی از نظر مقام و منزلت، بالاتر و برتر از ابن زیاد و ابن ملجم هستند.
هوش مصنوعی: جهان پر از تاریکی جهل شده است؛ کجا میتوان صبح روشنی و صفا را یافت که صدای خود را به گوش برساند؟
هوش مصنوعی: وقتی زنجیری در دستان افرادی نادان و بیارزش به هم ریخته شود، نتیجهای جز هرج و مرج ندارد.
هوش مصنوعی: به دنیا آمدهام در زمانی که محبت و دوستی کم است و حسادت و دشمنی زیاد.
هوش مصنوعی: دور است و سلامتی به خاطر دیدار او از دست رفته است، از این رو سلامم را ترک میکنم و به زندگی دیگر ادامه میدهم.
هوش مصنوعی: کجا نابغه و دعاهای چشمهای تازه شکل گرفتهاند؟ برای جهان، شستوشوی بزرگ و ضروری لازم شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از بهر چه این کبود طارم
پر گرد شده است باز و مغتم؟
زیرا که درو خزان به زر آب
بر دشت نبشت سبز مبرم
گشت آب پر از تم و کدر صاف
[...]
آمد رمضان بخیر مقدم
دیشب بسلام خان اعظم
جمشید زمان سکندر وقت
مقصود وجود نسل آدم
ای امر تو چون نفاذ تقدیر
[...]
مرداد مهست سخت خرم
می نوش پیاپی و دمادم
از گردون طبع خاک پر تف
وز باران چشم ابر پر نم
بر دشت لباسهای رو نیست
[...]
ای چهرهٔ تو چراغ عالم
با دیدن تو کجا بود غم
شد خلد به روی تو سرایم
بی روی تو خلد شد جهنم
ای شمسهٔ نیکوان به خوبی
[...]
ای زرین نعل آهنین سم
ای سوسن گوش خیزران دم
ای باد صبا گرفته در گل
با آتش تو چو ساق هیزم
سیر تو به گرد خط ناورد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.