گر سینه شود سینا، بی تاب و توانستی
تاب من و آن جلوه، مهتاب و کتانستی
آسان به قد و عارض، عاشق ندهد دل را
آنی ست نکویان را، دل داده ازآنستی
آن ماه فلک پیما، بنمود شبی سیما
چون اختر از آن شبها، چشمم نگرانستی
نگذاشت مرا حسرت، با هجر و وصال او
اکنون من مجنون را، نه این و نه آنستی
حیرت من بی سامان، از مایهٔ دل دارم
در خاک هم از چشمم، خونابه روانستی
از مرگ نیندیشم، جان گر به تو پیوندد
پیری چه زیان دارد گر عشق جوانستی؟
لطف تو همی باید، تا هجر کران گیرد
از خود شده ام امّا، دوری به میانستی
جم رفت و فریدون هم، زین کاخ دو در بیرون
این کلبه که می بینی، میراث کیانستی
با عارف رومی شد، هم نغمه حزین ، کلکم
این پرده که می سنجم، زان جان جهانستی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر یار نگارینم در من نگرانستی
بار غم و رنج او بر من نه گرانستی
ور غمزهٔ غمارش رازش نگشادستی
از خلق جهان رازم همواره نهانستی
گویی چو بهشتستی آراسته و خرم
[...]
گر هیچ نگارینم بر خلق عیانستی
ای شاد که خلقستی ای خوش که جهانستی
از خلق نهان زان شد تا جمله ترا باشد
گر هیچ پدیدستی زان همگانستی
جان دید جمالش را ور نه به همه دانش
[...]
گر نرگس خون خوارش دربند امانستی
هم زهر شکر گشتی هم گرگ شبانستی
هم دور قمر یارا چون بنده بدی ما را
هم ساغر سلطانی اندر دورانستی
هم کوه بدان سختی چون شیره و شیرستی
[...]
اندوه پرافشانی از چهره عیانستی
خون ناشده رنگ اکنون از دیده روانستی
غم راست به دلسوزی سعی ادب آموزی
انداختگانش را اندازه نشنانستی
صد ره به هوس خود را با وصل تو سنجیدم
[...]
آن چهره بدین خوبی آشوب جهانستی
گویند بهشتیهست گر هست همانستی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.