به قید جسم ز جان جهان چه می دانی؟
تو دل نداده ای، از دلستان چه می دانی؟
نگشته در رهِ یوسف، سفید دیده تو را
غبار رهگذر کاروان چه می دانی؟
چو طفل، در طلب مدّعا فشانی اشک
بهای این گهر رایگان چه می دانی؟
ز جا نرفته ای از جلوهٔ پریزادان
خرام آن نگهِ سرگران چه می دانی؟
مدام لعل لب خویش در دهن داری
حرارت جگر تشنگان چه می دانی؟
تو را که صیرفی عشق بر محک نزده ست
عیار چهرهٔ زرد خزان چه می دانی؟
حدیث زاهد دم سرد بسته گوشت را
ترانهٔ من آتش زبان چه می دانی؟
گرفته روزن گوشت به قیل و قال جدل
سخن سرایی این بی زبان چه می دانی؟
به چار موجهٔ اجزای خویش دربندی
حزین گوشه نشین را نشان چه می دانی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این بیتها از شعر حافظ به موضوعات عمیق انسانی و روحی میپردازد. شاعر از مخاطب میپرسد که چه میداند از عشق، درد و شوقی که در دل دیگران وجود دارد. او به این نکته اشاره میکند که بسیاری از تجربیات عمیق و واقعی از جمله عشق و آرزوها، فراتر از ظواهر دنیوی هستند و فردی که به عمق این موضوعات نرسیده، نمیتواند درک واقعی از آنها داشته باشد. حافظ با بیانی شاعرانه تأکید میکند که انسانها باید از گرفتار شدن در ظواهر گذرا فراتر روند و به جستجوی حقیقت و زیباییهای درون بپردازند. این اشعار به نوعی حسرت و کنجکاوی را نسبت به آنچه که در خارج و درون وجود دارد، نشان میدهد.
هوش مصنوعی: دنیا و زندگی را تنها از منظر وجود مادی نمیتوان شناخت. تو که خود را به ظواهر محدود کردهای، چگونه میتوانی از میراث و عمق احساسات قلبی آگاه باشی؟
هوش مصنوعی: آیا تو تجربهای از سفر و ملاقات با یوسف نداری که بخواهی از غبار و زحمت سفر کاروانها صحبت کنی؟
هوش مصنوعی: همانند کودکانی که برای رسیدن به خواستههای خود اشک میریزند، تو چه میدانی که قیمت این گوهر بینظیر که به راحتی به دست میآید، ممکن است اشک ریختن باشد؟
هوش مصنوعی: تو از جایت، از زیباییهای پریسماکان حرکت نکردهای، اما آن نگاه خیره دلربا چه میدانی و چه بر تو میگذرد؟
هوش مصنوعی: مدام لعل لبهای تو در دهان است، اما تو چه میدانی که چقدر جگر تشنگان در آتش حسرت میسوزد؟
هوش مصنوعی: کسی که تجربهاش در عشق آزموننشده، چه میداند ارزش چهرهای را که به زردی پاییز درآمده است؟
هوش مصنوعی: شخص زاهد در حالی که کلامش بیاحساس و بیتحرک است، احساسات و شور درونش را نمیتواند نشان دهد. او همچنان تحت تأثیر افکار و عقاید خود قرار دارد. اما من که درونم پر از آتش و احساسات سرشار است، آیا میتوانی درک کنی که چه چیزهایی را در دل میگذرانم؟
هوش مصنوعی: گوش تو را به همهمه و بحث و جدل پر کردهاند، تو که زبانی برای سخن گفتن نداری، چطور میتوانی از این حوادث آگاه شوی؟
هوش مصنوعی: به چهار دلیل، تو که خود را در گوشهای غمگین و منزوی میبینی، به چه چیزی توجه داری؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تو قدر درد و غم جاودان چه می دانی؟
حضور عافیت رایگان چه می دانی؟
نکرده ای سفری در رکاب بیهوشی
گذشتن از سر کون و مکان چه می دانی؟
ز برگ و بار تعلق نگشته ای دلسرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.