صبح آینهٔ طلعت نیکوی تو دیدیم
شب گردهٔ گیسوی سمن بوی تو دیدیم
نه سرو شناسیم درین باغ، نه شمشاد
ما جلوه پرستان قد دلجوی تو دیدیم
تا چشم کند کار سواد دو جهان را
یک گردشی از نرگس جادوی تو دیدیم
جان مطلع خورشید جمال تو نوشتیم
دل مشرق انوار مه روی تو دیدیم
آن روز که پا در حرم عشق نهادیم
سرها همه را خاک سر کوی تو دیدیم
آمد چو عیان، نیست دگر جای بیان را
بستیم زبان، چشم سخن گوی تو دیدیم
پروای جهت نیست دل یک جهتان را
در هر جهتی قبلهٔ ابروی تو دیدیم
زان پیش که در زلف تجلّی شکن افتد
دلها همه را درشکن موی تو دیدیم
در دیر و حرم قبلهٔ مقصود تویی تو
ذرّات جهان را همه رو سوی تو دیدیم
نی نی غلطم، ذرّه چه و مهر کدام است؟
ما غیر ندیدیم، عیان روی تو دیدیم
تنها نه حزین است درین باغ نواسنج
هر برگ به گلبانگ هیاهوی تو دیدیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق خود صحبت میکند و توصیفاتی عمیق از عشق و زیبایی او ارائه میدهد. او صبحگاه با دیدن چهره معشوقش شگفتزده میشود و در شب رایحه گیسوانش را استشمام میکند. شاعر از بیخبری از دیگر زیباییها در باغ سخن میگوید و فقط به جلوه معشوق خود توجه دارد. هرچه دیده میشود، در پرتو زیبایی اوست؛ به طوریکه او را قبله عشق و هدف اصلی زندگی خود میداند. شاعر در نهایت میافزاید که هیچ چیز دیگر به جز زیبایی معشوق را نمیبیند و این عشق در همه جوانب زندگیاش جاری است.
هوش مصنوعی: در صبح، چهره زیبا و دلربای تو را مشاهده کردیم و در شب، عطر دلانگیز و خوشبوی موی تو را حس کردیم.
هوش مصنوعی: در این باغ نه ما درخت سرو را میشناسیم، نه درخت شمشاد را؛ زیرا هیچکدام از زیباییهای دلربای تو را ندیدیم.
هوش مصنوعی: چشمان تو به قدری زیبا و جادویی هستند که میتوانند تمام زشتیها و ناهنجاریهای دنیا را تغییر دهند. یک نگاه از نرگس تو کافی است تا دو جهان را تحت تأثیر قرار دهد.
هوش مصنوعی: ما زندگیام را با تصویر زیبایی تو آغاز کردیم و دلمان روشن از نوری است که از چهرهات میتابد.
هوش مصنوعی: آن روزی که وارد حرم عشق شدم، دیدم که همه سرها به خاک کوی تو افتاده است.
هوش مصنوعی: وقتی که حقیقت را به وضوح دیدیم، نیازی به توضیح بیشتر نداریم. زبانمان را بستهایم و تنها با چشمانمان به سخن تو گوش میدهیم.
هوش مصنوعی: دل ما به سمت تو است و برای ما مهم نیست که کجا برویم. در هر جایی که باشیم، چهرهٔ تو را همانند قبلهٔ خود میدانیم.
هوش مصنوعی: قبل از این که دلها در زلف زیبای تو دچار حیرت و شکسته شوند، ما زیبایی و جاذبه موی تو را در دلهایمان احساس کردیم.
هوش مصنوعی: در مکانهای مقدس و مساجد، تو هدف و قبلهای هستی که به سوی تو توجه داریم، و ما همه چیز را در این جهان به سمت تو مینگریم.
هوش مصنوعی: من نمیدانم که ذره و خورشید چه هستند، چون فقط تو را به وضوح دیدهام.
هوش مصنوعی: در این باغ، فقط حزین نیست که صدا و نوا دارد؛ هر برگ به طرز زیبایی فریاد میزند و تماشاچی این آواز تو هستیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر سو که دویدیم همه سوی تو دیدیم
هر جا که رسیدیم سر کوی تو دیدیم
هر قبله که بگزید دل از بهر اطاعت
آن قبله دل را خم ابروی تو دیدیم
هر سرو روان را که درین گلشن دهر است
[...]
ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم
جان دو جهان بسته بیکموی تو دیدیم
شد نرگس مخمور تو سرفتنه دوران
آشوب جهان غمزه جادوی تو دیدیم
ما قبله جانها بیقین روی تو گفتیم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.