گنجور

 
حزین لاهیجی

سحر ز بستر نسرین سبک عنان برخیز

به پای گل بنشین، مست و می کشان برخیز

کرشمه می برد از حد نهال و جلوه، سمن

نگار من، پی تاراج گلستان برخیز

به چین جبهه نیرزد چو گل دو روز حیات

شکفته با همه بنشین و مهربان برخیز

بیا به میکده بنشین به کام دل زاهد

شراب کهنه ما نوش کن ، جوان برخیز

بر آستان گدایان شبی سری بگذار

به مدعای دل خویش کامران برخیز

اساس عشق من و حسن یار محکم باد

بهار گو برو و مرغ از آشیان برخیز

بلاست رشک محبت بر اهل درد حزین

چو شد وصال میسر، خود از میان برخیز