گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حزین لاهیجی

سحاب خامه من جز در خوشاب ندارد

سفینهٔ غزلم موجهٔ سراب ندارد

ز بیقراری هجران رسد نوید وصالم

در امید بود دیده ای که خواب ندارد

ز پرده داری ابر نقاب شکوه ندارم

کتان طاقت من تاب ماهتاب ندارد

گشوده است به راه نگه چو آینه آغوش

گشاده رویی حسن تو آفتاب ندارد

کدام کار دل از برق جلوه تو برآید؟

چراغ عمرکسی اینقدر شتاب ندارد

عنان کشیده تر افغان کن ای جنون زده بلبل

کدام گل به چمن پای در رکاب ندارد؟

همین قدر ز تو باید که دیده ای به کف آری

کدام روزنه، راهی به آفتاب ندارد؟

بلند نشئه حزین ، ازکدام رطل گرانی؟

سیاه مستی کلک تو را شراب ندارد

 
 
 

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه

حکیم نزاری

فروغِ طلعتِ رویِ تو آفتاب ندارد

نسیمِ ناقۀ زلفِ تو مشکِ ناب ندارد

عجب که سایۀ زلفِ تو گر رسد به جمادی

که هم چو ذرّه به خاصیّت اظطراب ندارد

تو خود به جانبِ ما هیچ التفات نداری

[...]

امیرخسرو دهلوی

مهی گذشت که چشمم خبر ز خواب ندارد

مرا شبی ست سیه رو که ماهتاب ندارد

به جان دوست که مرده هزار بار به از من

که باری از دل بدخوی من عذاب ندارد

تو ای که با مه من خفته ای به ناز، شبت خوش

[...]

وحشی بافقی

تو خون به کاسهٔ من کن که غیرتاب ندارد

تنک شراب ستم ظرف این شراب ندارد

چه دیده‌ای و درین چیست مصلحت که نگاهت

تمام خشم شد و رخصت عتاب ندارد

تو زود رنج تغافل پرست ، وه چه بلندی

[...]

صائب تبریزی

نظر به روی تو خورشید آب وتاب ندارد

بدیهه عرق شرم آفتاب ندارد

اگر چه هست برآن زلف پیچ وتاب مسلم

نظر به موی میان تو پیچ وتاب ندارد

دماغ خشک مرا کرد نامه تو معطر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
طغرای مشهدی

کسی که چیده به بیداری از رخت گل حیرت

به رنگ آینه تا حشر میل خواب ندارد

چو شیشه گر، به کفم گر ز کارخانه قسمت

هزار شیشه درآید، یکی شراب ندارد