آنها که خاکِ راهِ تو را توتیا کنند
بیپرده گر به دیده درآیی چهها کنند
میبینم از تطاول سیمینتنانِ شهر
پیراهن صبوری ما را قبا کنند
گردی نمیشود ز نمکدان عشق کم
بر خوان او، اگر دو جهان را صلا کنند
رازی که پیر میکده با خلوتی نگفت
میترسمش، به میکدهها برملا کنند
خاک سیه به کاسه کند، نافه را ز رشک
خونی که در دل از نگه آشنا کنند
در کیش ما چو سجدهٔ کافر قبول نیست
شکری که منکرانِ محبّت ادا کنند
دردی که در دل است ز خلق جهان مرا
باشد مگر به گوشهٔ عزلت دوا کنند
آنها که باختند به عشق تو نقد جان
یک جلوهٔ تو را دو جهان رونما کنند
جز حرف آشنای لب لعل یار نیست
درسی که کودکان محبّت هجا کنند
وقت است بشکنیم دکان، شیخ شهر را
بت قبله گان، به ما همگی اقتدا کنند
آنها که میپرد دلشان در هوای تو
جان را نثارِ مَقدمِ بادِ صبا کنند
شکر صریر خامهٔ جان پرورت حزین
آیا بوَد که پردهشناسان ادا کنند؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و درد دل شاعر اشاره دارد. شاعر از افراد و مقامات میگوید که در عشق، جان خود را فدای معشوق میکنند و به دنبال راهی برای ابراز عشق و دوستی هستند. او از مشکلات و دردهایی که از عشق به وجود میآید صحبت میکند و این که رازهایی در دلش دارد که ممکن است فاش شوند. شاعر بر این باور است که در عشق واقعی، نشان دادن صداقت و محبت اهمیت دارد و در نهایت خواستار شکستن قید و بندهایی است که عشق را محدود میکند. این ابیات در پی بیان عمق احساسات عاشقانه و نقد شیوههای ظاهری در روابط انسانی هستند.
هوش مصنوعی: کسانی که خاک راه تو را ارزشمند میدانند و به آن احترام میگذارند، اگر تو به روشنی در مقابلشان ظاهر شوی، کارهای شگفتانگیزی میکنند.
هوش مصنوعی: میبینم که زنان زیبا و فیلمی این شهر، صبر و شکیبایی ما را به سخره میگیرند و بر تن خود میکنند.
هوش مصنوعی: عشق مانند نمکی است که بر سفرهاش هیچ چیزی کم نمیشود، حتی اگر تمام جهان را به صدا درآورند.
هوش مصنوعی: رازهایی که پیر میکده در تنهایی فاش نکرد، به ترس از این دارم که در میکدهها علنی شوند.
هوش مصنوعی: خاک سیاه در کاسه میریزد، به خاطر حسد و غیظی که از نگاه آشنا در دل دارد، خون آلود میشود.
هوش مصنوعی: در مکتب ما، اگر کافری سجده کند، پذیرفته نیست. بنابراین، سپاسی که کسانی که محبت را انکار میکنند، نشان دهند نیز ارزش ندارد.
هوش مصنوعی: دردی که در درون من وجود دارد، تنها به خاطر مردم و جهان است. شاید تنها در گوشهای از تنهایی بتوانند برای آن درمانی پیدا کنند.
هوش مصنوعی: کسانی که در عشق تو شکست خوردهاند، جان خود را فدای یک نگاه تو میکنند تا تو را در دو جهان به نمایش بگذارند.
هوش مصنوعی: تنها گفتگوهای آشنای محبوبم ارزشمند است و هیچ درسی برای کودکان نخواهد بود اگر عشق را به شیوهای دیگر نتوانند بیان کنند.
هوش مصنوعی: زمان آن فرارسیده که مغازه را تعطیل کنیم، تا شیخ شهر نیز به بت پرستان اقتدا کند.
هوش مصنوعی: آنهایی که عاشقانه به یاد تو هستند، جانشان را فدای لحظههایی میکنند که نسیم صبحگاهی به یاد تو بیاید.
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که کسانی که به هنر و ادبیات آشنا هستند، از زیبایی و لطافت نوشتههای تو قدردانی و ستایش کنند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای پیشوای شرع که ایناء روزگار
از بهر دفع ظلم بتو النجا کنند
ارباب فضل ملتزم منّتی شوند
در خدمت تو گر بمثل جان فدا کنند
احوال روزگار از آن شد که بعد ازین
[...]
آنجا که وصف گیری آن دلربا کنند
از مشک اگر کنند حدیثی خطا کنند
گر کام اوست ریختن خون عاشقان
آن به که کامش از دل شیدا روا کنند
بیهوده رنج می برد از دست ما طبیب
[...]
درد دل مرا چو اطبا دوا کنند
درمان درد ما لب لعل شما کنند
بیچارگان شوق که بینند روی او
این بس بود ز دور که او را دعا کنند
شاهان چو در گذار ببینند خسته ای
[...]
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بُوَد که گوشهٔ چشمی به ما کنند
دَردَم نهفته بِه ز طبیبانِ مدعی
باشد که از خزانهٔ غیبم دوا کنند
معشوق چون نقاب ز رخ در نمیکشد
[...]
آنجا که وصف سرو گل اندام ما کنند
جانها به جای جامه به بویش قبا کنند
آنان که یافتند اثر کیمیای «فضل »
مس را به التفات نظر کیمیا کنند
ای خسته ای که بی خبر از درد دوستی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.