آنجا که وصف سرو گل اندام ما کنند
جانها به جای جامه به بویش قبا کنند
آنان که یافتند اثر کیمیای «فضل »
مس را به التفات نظر کیمیا کنند
ای خسته ای که بی خبر از درد دوستی
بی درد، فکر کن که تو را چون دوا کنند
بگذر ز کبر و رو به درش کن که بی ریا
مردان راه، رو به در کبریا کنند
ای در هوای مهر تو هر ذره جوهری
کز جسم پاکش آینه جم نما کنند
ارزان بود به جان عزیز تو یک نفس
وصل تو را به هر دو جهان گر بها کنند
روی تو را به چشم حقیقت ندیده اند
آنان که نفی دیدن حسن خدا کنند
چشمی که لوح چهره نشوید ز نقش غیر
کی با خیال روی تواش آشنا کنند
خاک در تو گوهر کحل بصیرت است
روحانیان از این شرفش توتیا کنند
خون در میان چشم و دل ما فتاده است
کو مجمعی که پرسش این ماجرا کنند؟
جان پرورند هر نفس از بوی روح بخش
در مجلسی که شعر نسیمی ادا کنند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای پیشوای شرع که ایناء روزگار
از بهر دفع ظلم بتو النجا کنند
ارباب فضل ملتزم منّتی شوند
در خدمت تو گر بمثل جان فدا کنند
احوال روزگار از آن شد که بعد ازین
[...]
آنجا که وصف گیری آن دلربا کنند
از مشک اگر کنند حدیثی خطا کنند
گر کام اوست ریختن خون عاشقان
آن به که کامش از دل شیدا روا کنند
بیهوده رنج می برد از دست ما طبیب
[...]
درد دل مرا چو اطبا دوا کنند
درمان درد ما لب لعل شما کنند
بیچارگان شوق که بینند روی او
این بس بود ز دور که او را دعا کنند
شاهان چو در گذار ببینند خسته ای
[...]
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بُوَد که گوشهٔ چشمی به ما کنند
دَردَم نهفته بِه ز طبیبانِ مدعی
باشد که از خزانهٔ غیبم دوا کنند
معشوق چون نقاب ز رخ در نمیکشد
[...]
آنانکه خاکرا بنظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشی چشمی بما کنند
دستار هر دو روز همان به که وا کنند
چندین گره بعقد شاید رها کنند
رختی که میخری بستان زود ز آشنا
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.