هوای عشق برونم ز ننگ و نام کشید
به توبه نامهٔ من، یار خط جام کشید
خوشا حریف شرابی که فکر شام نداشت
نهاد لب به شط باده و تمام کشید
ز عشق پاک به هر شیوه تو مشتاقم
به خشم و کین نتوان از من انتقام کشید
هنوز از آن خط مشکین خبر نداشت دلم
هوای دانه خالت مرا به دام کشید
ز من حدیث وفا و جفای خویش مپرس
که پاس راز، زبان مرا ز کام کشید
ز کوی انجم و افلاک رخت خویش برآر
برای جا نتوان منت از لئام کشید
بهار عیش در آغوش غنچه خسبان است
نسیم صبح به گوش من این پیام کشید
متاع عنصر و افلاک واسپار حزین
که خوار شد، ز فرومایه هر که وام کشید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به عشق و زیباییهای آن اشاره میکند و از ناپاکیها و ننگهایی که از عشق برون آمده، سخن میگوید. او با توبهنامهای که دوستش با خط زیبا نوشته، به خاطرات گذشته خود میاندیشد. شاعر به شراب و زندگی شاد اشاره کرده و میگوید که عشق او را با هر شیوهای جذب کرده است و نمیتواند از کینه و انتقام بگذرد. او همچنین از عشق و وفای خود گفتوگو میکند و از رازهایی که در دل دارد خبر میدهد. شاعر درباره زیبایی بهار و عیش زندگی نیز میگوید و در نهایت به این نکته اشاره میکند که هر کس به چیزهای بیارزش وابسته باشد، سقوط میکند.
هوش مصنوعی: عشق باعث شد که من از شرم و اعتبارم خارج شوم و در توبهنامهام، محبوب، خطی زیبا کشید.
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که با دوستانش در حال نوشیدن شراب است و اصلاً به فکر فردا و مشکلات آینده نیست. او با آرامش و لذت از زندگی، لب به دریاچه شراب میزند و تمام آن را مینوشد.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق خالصی که دارم، به هر طریق به تو متمایل هستم و نمیتوانی از من انتقام بگیری، حتی اگر به خشم و کینه دچار شوی.
هوش مصنوعی: دل من هنوز از آن نشانه زیبا باخبر نبود، اما به خاطر جذابیت و زیبایی تو، گرفتار شدم.
هوش مصنوعی: از من در مورد وفا و بیوفایی خودم نپرس، چون زبانم از گفتن رازهایم در آمده است.
هوش مصنوعی: از دنیا و ستارهها دل بکن و به سرزمین خودت برگرد، چون هیچگاه نمیتوانی در جا بمانی و از دیگران انتظار لطف و محبت داشته باشی.
هوش مصنوعی: بهار دلانگیز در آغوش غنچهای که در خواب است، نسیم صبح پیام خوشی را به من میرساند.
هوش مصنوعی: کالا و دارایی آسمان و زمین را به حزین واگذار کن، زیرا ارزش آن به خاطر کسانی که از افراد پایینی و بیمقدار قرض گرفتهاند، کاهش یافته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کنون که باد خزان فرش لعل فام کشید
خوش آنکه در صف مستان نشست و جام کشید
دلم که جام نگون داشت سالها چو حباب
ببین که موج شرابش چسان بدام کشید
خزان در آمدن آن سوار حاضر بود
[...]
نمی توان به گزند از من انتقام کشید
که دایه زهر به طفلی مرا به کام کشید
زمانه یک نفسم بر مراد خود نگذاشت
به هر که داد مراد از من انتقام کشید
هزار نقش خوشم داد چرخ و تا دیدم
[...]
خط عذارتو خورشید رابه دام کشید
ز هاله حلقه به گوش مه تمام کشید
مشو به سرکشی از خصم زیردست ایمن
که نرم نرم خط از حسن انتقام کشید
امید هست ترا بی سخن رحیم کند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.